وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

انسان فرشته است يا حيوان؟

اصلا اين درست نيست. رفتارت رو ميگم. يه مدت شده بودي شيطان رجيم و هر كاري ميكردي و هر حرفي ميزدي، هر چيزي ميخوردي و هر جا دوست داشتي ميرفتي. به قول بعضي ها هرزه شده بودي. وقتي هم بت ايراد ميگرفتيم ميگفتي من آزادم و به كسي مربوط نيست.بعد چند سال الان رفتي تو فاز عرفان و معنويت. همه چيز رو ول ميكني بست نشستي سر سجاده و قرآن و ذكر و دعا. هر شب هم برنامه احيا داري. كار هم كه نميكني! و اين رو هم گذاشتي به پاي ايمان و تقوا.

به نظر من اگه قراره شخصي پايبند به اخلاق و شرافت انساني نباشه خدا نياز نبوده انسان خلق كنه ميرفت يك حيوان خلق ميكرد.
و اگه قراره شخصي بشينه فقط عبادت خدا و سجاده و معنويت... باز هم به نظرم بهتر بود خدا يك فرشته خلق ميكرد و همين كار ها را اون براش انجام ميداد. نياز به آفريدن انسان نبود ديگه.
اينجاست كه حرف آلبركامو رو ميشه بهتر درك كرد كه انسان تنها موجودي است كه نمي خواهد انسان باشد.

+ مگه نه؟

۰۸ مهر ۹۰ ، ۰۸:۵۶ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

ابراهیم حاتمی کیا + فیلم

نمیدونم تا حالا برنامه پارک ملت را دیده اید یا نه. یک برنامه فوق العاده جالب که هر شب در شبکه یک اجرا میشود. دو شب پیش مهمان ویژه آنها ابراهیم حاتمی کیا کارگردان بزرگ کشورمون بود. همونطور که قابل حدس بود بحث خیلی داغ بین مجری و مهمان صورت گرفت. خلاصه حرف های آقای حاتمی کیا این بود که من علاقه ی ویژه به ساخت فبلم های دفاع مقدس دارم. و بلکه نسبت به ساخت این فیلم ها احساس تکلیف میکنم. ولی طرز تفکر منِ کارگردان، با فردی که باید امکانات ساخت همچین فیلم هایی را میدهد (امکاناتی از قبیل تانک، تفنگ و...) یکسان نیست. مسئولینی که این ابزار را دارند میخواهند طبق خواسته آنها فیلم بسازم. و به همین خاطر مدتی از فیلم های دفاع مقدس فاصله گرفته ام. البته ایشان تاکید ویژه ای داشتند که ما برای دفاع مقدس هیچ کاری نکردیم. حرف های نزده_ی بسیاری وجود دارد که بایستی درباره آنها فیلم ساخت. حالا کار نداریم که مجری اصرار داشت آقای حاتمی کیا تغییر کرده است.
واقعیت مطلب هم همین است. حرف های نگفته بسیاری درباره این 8 سال جنگ وجود دارد که باید زده شود. تجربه هم ثابت کرده که مردم استقبال میکنند. مثلا یک نمونه همین 3 فیلم اخراجیها که در جمع 17 میلیارد تومان فروش داشت. یا کتاب بسیار خواندنی "دا" که تا انجا که من دیدم به چاپ 150 هم رسیده است. (این کتاب در مهر ماه سال 87 برای اولین بار منتشر شد)
پی نوشت: آقای حاتمی کیای عزیز! حالا اینقده ناز میکنی که چی؟ خب معلومه ساختن فیلم های جنگی دردسر داره. نگا کن! هی فیلم نساختی! هی نساختی! هی نساختی تا کار به اینجا کشیده شد:
دانلود
با وجود اینکه این 8 سال جنگ در مقابل همه ایران بود و اون ها به هیچکدوم از مردم ایران رحم نمیکردند ولی دیدیم که عموما یک عده خاصی با گرایش های خاصی داوطلبانه به جبهه رفته اند. راستی وقعا چرا کمتر روشنفکری در جبهه ها حضور داشته و افکار ناسیونالیستی (ملی گرایی) نتونست آن ها را به جبهه ها بیاره؟

۰۵ مهر ۹۰ ، ۰۷:۵۴ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

18+

حدیث نفس: قدم به قدم از تو دور شدم. می شوم. و تو را به تاریخ خواهم سپرد. شاید روزی برسد حصرت بخورم که بازگردی. یک لحظه! فقط یک بار دیگر تجربه ات کنم. ولی افسوس، که این رفتن بی بازگشت است. بهار کودکی-ام که سال هاست رفت و فقط حس کودکانه-ای من را صدا میزند. و اینک تابستان نوجوانی هم به دنبال او دارد ناپدید میشود. و اکنون فقط سایه ی او را از دور نظاره گرم. نمی دانم چگونه گذارندمش. خیلی زود گذشت. چه خاطرات تلخی به همراه او از من دور می شوند. چه تجربه های سختی. حالا که جوانی را در پیش روی خود دارم چه کنم؟ چگونه خواهم شد؟ چه روی خواهد داد؟ اصلا جوانی-ام را به سلامت خواهم گذراند یا جوان مرگ خواهم شد؟ نمیدانم.
در طول این سالها جوانی مواردی را فهمیدم که به گمانم من هم باید این چنین شوم؛

1.  حالا که جوانم باید تا میتوانم شور و نشاط داشته باشم و از هر چیزی که احساس شادی به من دهد نهایت استفاده را بکنم. مثلا شراب، قرص اکس و...
2.  هیجان از مختصات جوان امروز است. پس بجاست دست به خطرهای بزرگ بزنم. با سرعت برانم و...
3.  تا آنجایی که من فهمیدم جوانی و تفریح هر دو با هم عجین اند. احتمالا باید 75 درصد دوره جوانی ام را صرف بازی، فوتبال، گشت و گذار و ... کنم.
4.  عقیده و اعتقاد به طور کلی از مواردی است که دست و پاگیر دوره جوانی است. پس تا وقتی که عقایدم به نفع من است قبول دارم و گرنه بیخیال عقیده.
5.  روش گفتاری و جوان باید متفاوت باشد. مثلا از الفاظ خفن، باحال، تیکه و... بسیار استفاده کنم. از لغات انگلیسی و خصوصا کلمه اوکی هم بسیار استفاده کنم. گرنه جوان نیستم.
6.  ظاهر یک جوان رشید باید به اصطلاح فشن باشد. مثلا شلوار پاره باشد و... . اگر کسی هم ایراد گرفت نباید توجه کنم چرا که گوینده خر است! هر که میخواهد باشد. خر است!
7.  اگر تا قبل از این نباید دنبال دختر مردم میرفتم و یا نباید فیلم های [بیییییب] را میدیدم بعد از این آزادم هر چه که میخواهم ببینم و ترجیحا هر هفته یک بار با شخصی رابطه نامشروع برقرار کنم. چرا که این از نیاز های طبیعی جوانی است!
8.  بعد از این متناسب با شرایط جوانی باید همیشه ناراضی باشم. همیشه در حال نق زدن باشم.
9.  غرور باید بسیار زیاد شود. یک جوان سالم نباید هیچگاه از حرفش کوتاه بیاید. نباید انتقاد پذیر باشد. نباید به پدر و مادرش احترام بگذارد. با استادش مانند یک دوست کوچکتر برخورد کند! و...
10. اگر کسی گفت چرا اینگونه ای؟ همیشه یک جواب ثابت دارد: جوون نیستی نمیتونی جوونی رو درک کنی!
پی نوشت: یک جوان ایرانی مختصات زیادی دارد. چند مورد را شما بفرمایید. و بدین گونه کمکم کنید تا آینده ام را تصور کنم.

۰۱ مهر ۹۰ ، ۱۳:۱۹ ۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

تشکر خیلی ویژه!

در اینجای برنامه لازم میبینم تشکر خیلی ویژه ای بکنم از دست اندر کاران و زحمت کشان بانک صادرات اهواز که در سال جهاد اقتصادی همت و تلاششان را مضاعف فرموده، افتخار بزرگترین اختلاس تاریخ را برای این مردم شهید پرور و رنج دیده به ارمغان آوردند(داشتی جمله بندیو؟) افرادی که در ابتدا مدعی بودند اگر حکم جهاد از سوی رهبری صادر گردد ارتش دنیا هم نمیتواند جوابشان دهد با شنید حکم جهاد اقتصادی ذوق مرگ شده و جهادی کردند که یاد و نامش بر تارک تاریخ بدرخشد (جمله آخری درست بود؟)
پی نوشت: واقعا علتش چیه هر کسی که میخواد اختلاس یا دزدی بزرگی کنه از طریق اهواز وارد میشه؟ سال پیش که شورای شهر اهواز مفتخر شد اختلاس بکنه که الان هم برای بار دوم اهواز بدون شورای شهر باقی موند. البته دزدی شهرام جزایری رو من به این اختلاس ترجیح میدم. اون کارش بسیار جالب حرفه ای تر بود.
حال نوشت: اصلا حالت خوبی نیست وقتی آدم حس میکنه با یه مشت دزد زندگی میکنه.
بیخود نوشت: این یه چیز ثابتیه که پسرهای اهوازی خوشکل تر از دخترهاش هستند.والله بقرعان
دل نوشت: باز بوی باورم خاکستریست، واژه های دفترم خاکستریست/ پیش از اینها حال دیگر داشتم، هرچـه میگفتند باور داشتم/ باز هم بحث عقیل و مـرتضی ست، آهن تفتیده ی مولا کجاست؟/ نه فقط حرفی از آهن مانده است، شمع بیت المال روشن مانده است [متن کامل شعر]

۳۰ شهریور ۹۰ ، ۱۶:۰۰ ۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

وقتی علی بیکار میشه نتیجه بهتر از این نمیشه!

ایران در دنیای مجازی

سلام و درود بر همگی. امروز صبح که بیدار شدم زد به سرم یک تحقیق مجازی درباره "جمهوری اسلامی ایران" در گوگل بکنم. کل امروز صبحم صرف این شد.

لطفا با دقت دنبال کنید:

زبان عبارت یافته ها جمعیت زبان در جهان
جمهوری اسلامی ایران 30,400,000 34,000,000
Islamic Republic of Iran 12,200,000 1,000,000,000
جمهورية إيران الإسلامية 169,000 452,000,000
Islamitiese Republiek van Iran 169,000
Իրանի Իսլամական Հանրապետություն 195,000
Ісламская Рэспубліка Іран 1,120,000 15,000,000
Chinese 伊朗伊斯兰共和国 418,000 1,051,000,000
République islamique d'Iran 1,440,000 130,000,000
Islamic Republic of Iran = انگلیسی
211,000,000
הרפובליקה האסלאמית של איראן 19,600 9,000,000
Hindi इस्लामी गणतंत्र ईरान 41,000 490,000,000
Repubblica Islamica dell'Iran 220,000 65,000,000
Japanese イランイスラム共和国 214,000 132,000,000
이란 이슬람 공화국 526,000 69,000,000
Islamskiej Republiki Iranu 537,000 46,000,000
Portuguese República Islâmica do Irão 956,000 240,000,000
Russian Исламская Республика Иран 720,000 277,000,000
República Islámica del Irán 2,010,000 500,000,000
สาธารณรัฐอิสลามอิหร่าน 88,100 60,000,000
İran İslam Cumhuriyeti 444,000 75,000,000
Bengali ইসলামী প্রজাতন্ত্র ইরান 26,800 215,000,000
منابع: سایت گوگل ، ویکی پدیا انگلیسی ، این یکی ، اینم هست ، اینم خیلی به کارم اومد. و ترجمه این کلمات را از ترجمه گوگل به دست آوردم.

پی نوشت: همونطور که در بالا میبینید جمعیت فارس زبان ها 35 میلیون ولی جمعیت مردمی که به زبان فارسی صحبت میکنند  103 میلیون نفر هست. گفتم تا سوتفاهمی ایجاد نشه.

خلاصه نوشت: جستجوی واژه "ایران" به تنهایی در گوگل اینطور شد: فارسی 177 میلیون صفحه، انگلیسی: 553 میلیون صفحه، عبری(زبان یهودی ها) 2 میلیون 2 صفحه، چینی: 35 میلیون صفحه و...

به جستجوی پایین هم توجه کنید (البته خودتون امتحان کنید و اگر فهمیدید چجور سایتیه به من هم بگید)

دامین وضعیت همینجوری
www.IRAN.com فیلتر شده است!
www.IRAN.net فیلتر شده است!
www.IRAN.org فیلتر شده است!
www.IRAN.tv فیلتر شده است!
www.IRAN.ir فیلترینگ!! (وزارت ارتباطات)







لطفا بدون ذکر منبع جایی این را نفرستید و گرنه پیگرد چیز داره! آره پیگرد داره دیگهI don't know - New!

۲۷ شهریور ۹۰ ، ۰۸:۵۴ ۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

گفتگوی بی ستیز؛ گامی به سوی تفاهم...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
۲۵ شهریور ۹۰ ، ۰۷:۲۲
علی سواری

بلاگفا - blogfa

1. دوــــــتان عزیزم. شرمنده اگر دیر به دیر جواب کامنت ها رو میدم. یا اینکه گاهی درباره نظراتتون در کامنتدونی ام حرفی نمیزنم. بخدا خیلی سرم شلوغه. من را به بزرگواری خودتون ببخشید.
2. راستی اگر در گوگل اکانت دارید فعالش کنید و بر روی 1+ کلیک کنید. خیرش رو ببینید.
3. ممنون میشم اگر لینکم را در وبلاگتون اصلاح کنید.
4. تا 10 روز بعد نیستم. و تا اونوقت پست جدید نمیذارم. الان برید ادامه مطلب را بخونید و به دوستانتون هم پیشنهاد کنید بخونند. دلم خیلی پر بود در ادامه مطلب خالیش کرد

ادامه مطلب...
۱۶ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۳۳ ۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

地狱

بعد از مرگ انسان ها به دو دسته تقسیم می شوند:

    1.  یا همیشه در جهنم اند ماندگار می شوند
    2.  یا اینکه مدتی معین رو در جهنم میگذرونند

دسته سومی هم وجود نداره!

-----------------------------------------------------------------------

Kolobok

در اتوبان آیت الله بهبهانی بودم یهو صدای تیر اندازی شنیدم. نگاه کردم به پشت سرم دیدم دو تا ماشین در حال رانندگی دارند به هم تیر میزنند. یک پژو پارس شخصی و یک تویوتا دوکابینه (پیکاپ) پلیس بود، شیشه های همدیگه رو اوردند پایین! صدای خورد شدن شیشه ها بدجور منو ترسوند! این پلیسه کلاشینکف داشت و اون یکی رو ندیدم! خلاصه دیدم اگر همینجور به مسیرشون ادامه بدند حتما تو تیررسشون قرار میگیرم. اولین بار بود که مرگ رو جلو چشمام می دیدم. هیچ راه فراری نداشتم! البته یه کوچه بود سمت پاداد ولی بازم فایده ای نداشت. خلاصه تو فکر خوندن اشهد بودم که خلاصه هر دو ماشین کوتاه اومدند. نمیدونم کسی بلایی سرش اومد یا نه ولی پژو که شیشه هاش همه خورد شده بود با سرعت فرار کرد که البته بازم نزدیک بود منو زیر کنه که شانس اوردم. پلیسه هم عصبی ایستاد و شروع کرد با بیسیم حرف زدن. یعنی واقعا اگر یکیشون از خر شیطون پیاده نمی شد و همینطور در حال تیراندازی به مسیرشون ادامه میدادند من در اوج جوانی شهید ناکام میشدم! نمیدونم اون پژو سارق بود، تروریست بود. هر چی بود! ولی چیز مسخره ای که در پر ترددترین اتوبان های اهواز به همدیگه شیک بکنند! خوب بود اون ساعت خیلی خلوت بود والا بعید نبود یک فاجعه ای رخ بده. خلاصه به خیر گذشت و جان سالم به در بردم. امضا: علی _ 8 شهریور 1390

+ واقعا علتش چیه که در کشورمون جان انسان ها آنچنان که شاید و باید با ارزش نیست؟!

۱۴ شهریور ۹۰ ، ۰۸:۱۳ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

امداد های غیبی در زندگی بشر

در زندگی ما انسان ها اتفاقاتی رخ میدهد که به هیچ منطق تجربی و فیزیکی نمی توان آن را معنی کرد. آن را ماورالطبیعه یا متافیزیک می نامند. چرا که این رخداد خلاف طبیعت بشر است و البته نه بر خلاف طبیعت خلقت. انسانی که مغرورانه خود را حاکم بر خلقت میداند و نه محکوم  خلقت نمیتواند بپذیرد در زندگی اش رخداد هایی پیش بیاید که با عقل و تجربه اش قابل توجیه نیست. وجود ده ها سازمان بین المللی مولود غرور انسان است و نه تدبیر انسان. وگرنه با وجود این همه سازمان های بین المللی ِ قدرتمند، جهان باید آبادتر میشد نه اینکه  آمار جنگ و خونریزی ها افزایش و گرسنه گان جهان گرسنه تر شوند.

این برایم روشن شده است که با صد ها بیانیه نویسی و نظریه پردازی و منشور نویسی نمی توان محکوم را حاکم کرد. نمی توان شب را روز کرد. نمی توان عالم غیب را ماورالطبیعه نامید. ولی امان از انسان که می خواهد همه رخداد های جهان را در لوله های آزمایشگاهی و یا زیر میکروسکوپ ها توجیه کند. بگذریم. در ادامه خاطراتی از زندگی خودم نقل میکنم که به چشم خود دیدم. تجربه اش کردم. لمسش کرده ام. نمی خواهم بگویم حتما این از همان موارد ماورالطبیعه است.  فقط نقل میکنم که شما قضاوت کنید.

+ امیدوارم روزی از نوشتن این پست پشیمون نشم.
ادامه مطلب...
۱۰ شهریور ۹۰ ، ۱۶:۵۰ ۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

وداع

ماه رمضان فرصتی شد تا از شکم بارگی جدا شویم. از خوردن های اضافی.
پر خوری هیچ کسی را به مقام و مرتبه ای نرسانده. و بلعکس باعث بی ارادگی، خمودی، کاهش عمر، و سرگرم کننده ی روح و جسم انسان است. نوعا انسان های پرخور، عمر طولانی ندارند.
این ماه بعد از آنکه پایانش فرا رسید، از ما مفارقت و هجرت کرد و ما را تنها گذاشت. رمضان بر گردن ما حقی دارد. ما نسبت به او عهدی داریم. حرمتی دارد رمضان. باید وفادار باشیم.
و وداع! وداع ای بزرگترین ماه خدا. و سلام بر تو ای عید اولیای الهی.
وداع ای ماهی که آرزوها در این ماه نزدیک شد و ما فهمدیدم که چه می خواهیم.
وداع ای تکیه گاه امید، که در هنگام رفتنت ما را رنجور کردی.
وداع ای ماه! به راستی چه بسیار بنده هایی را تو آزاد کردی! چه سعادتمند است کسی که حرمت تو را حفظ کرد.
وداع ای ما خدا! برای افراد تبهکار، بسیار طولانی بودی. وداع ای ماهی که برکت آوردی، ما را شستشو دادی، اگر بعد ها آلوده شدیم به دست خود آلوده شدیم. بعد از یک ماه امروز نبودنت را حس میکنم. تو هرگز برای ما تلخ نبودی. به برکت تو چه بسیاری از بلاها که خدا آن ها را از سر ما دفع نکرد. به راستی ما مهمان تو بودیم یا تو مهمان ما؟
خدایا تو توفیق دادی که اهل این ماه باشیم در حالی که عده ای خود را از این ماه محروم کردند. و منشأ این حرمان نیز شقاوتشان بود که ریشه در بدی گزینش دارد.
پروردگارا تو ولی وسرپرست مایی. تویی که خیر  ما را میدانی.
پروردگارا هجران ماه تو مصیبت من است. به برکت عید فطر جشنی برای دل تنگم بگیر.

عید فطر مبارک

+ با تشکر از صحیفه ی سجادیه که من را در تهیه این مطلب یاری کرد.
+ این را می خواستم دیروز بذارم نشد.
+ خبر رسید که برادر آقای مشایی فوت شدند! من از طرف جامعه بلاگفا تسلیت میندازم!
+ درباره یکی از پست های قبلیم (آب کارون را باد برد...) مطلبی را دیدم که خوشحال میشم بخونید.انتقال آب کارون و تهدید نمایندگان مجلس به استعفا البته بعید میدونم نماینده های مجلس خوزستان همچین مردانگی داشته باشند.

۰۹ شهریور ۹۰ ، ۱۰:۳۷ ۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

آب کارون را باد برد...

تصمیم داشتم امروز برایتان خاطره ای نقل کنم. خاطره ای شگفت و زیبا از دوران کودکی. ولی به طور کاملا اتفاقی با مطلبی برخورد کردم. در هفته دولت قرار است کلنگزنی صورت بگیرد. کلنگی بروی شاهرگ حیاتی مردم خوزستان.

میان برنامه: آنانی که در اهواز اند خوب میدادنند که فشار آب در اهواز خیلی پایین است به طوری که بدون پمپ، آب به طبقه دوم محال است برسد. و دیگر اینکه به گفته بعضی از نماینده های مجلس آب شرب که برای اهوازی ها عرضه می گردد برای احشام هم مضر است!! به همین خاطر معمولا اکثر اهوازی ها دستگاه تصفیه آب دارند و یا آب تصفیه شده میخرند.

دیگر بس نیست؟ آب کارون را از سر شاخه کارون به چندین شهر از جمله اصفهان، رفسنجان، قم و جدیدا کلنگی زده شد برای شهر دیگری! این به چه منطقی است؟ به قول دلاور نجفی معاون سابق سازمان محیط زیست 50 درصد آب کارون آب فاضلاب شده است! اینکه میلیارد ها تومان دولت هزینه کند تا کشاورزی خوزستان نابود شود طبق کدام منطق است؟ می خواهید خوزستان را به سومالی تبدیل کنید؟ من با کشاورزان مختلفی برخورد کردم و از کمبود آب برای زراعت نالیده اند. آب برای زراعت که هیچ! آب شربمان را تامین کنید. این آبی که به قم رسید با آن لوله عظیم برای شرب است فقط؟ هالو گیر آورده اید؟ این است ادای دینتان به خوزستان؟

√ و اینک کارون پیر، جان بی رمقش را همچنان غیرتمندانه حفظ کرده است تا وفاداری اش را به این مردم ثابت کند. و امان از اینکه خوزستان؛ این پر آب ترین استان بی کیفیت ترین آب را مصرف میکند. این قطب زراعت و کشاورزی بی کیفیت ترین نان را میخورند. بترسید از روزی که این رود بخشکد و  مردمش طغیان کنند.

۰۵ شهریور ۹۰ ، ۱۸:۴۴ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

قحط سالی

از  سعدي (عليه الرحمه) شعری در سایت فارس نقل شده که برام خیلی جالب بود! نقل حتما بخونیدش. در ادامه مطلب بعلاوه اون چند شعر دیگه هم اورده شده. حتما نگاشون کنید.

چنــان قحـط سالي شد اندر دمشق
كـه يــاران فــرامـوش كـــردند عـشق
چــنان آســـمان بر زميــن شـد بخيل
كــه لــــب تر نــــكردنـــد زرع و نـخيـل

بــخوشکيد سـرچشـــمه هاي قديـم
نــماند آب جـــز آب چــشم يتـــيــــم
نـــبــودي بـــه جــز آه بــيـــوه زنــــي
اگــــر بــــر شـــدي دودي از روزنــي
نـــه در كوه ســبزي نه در بــاغ شخ
مـلخ بوستـان خورد و مردم ملخ

ادامه مطلب...
۰۵ شهریور ۹۰ ، ۱۷:۴۴ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

[ساندیس|خور]

در دو سال اخیر واژه ای به واژگان فارسی اضافه شده که در محافل سیاسی (و حتی بین خود مردم) بسیار استفاده میگردد. آیا این واژه بر اساس واقعیت است یا عقده ای است که ریشه در ضعف و ناتوانی دارد؟ این واژه توهین به شعور مردم است یا نشانه ای است از عقل و شعور ِ ساندیسی ِ سبزها؟ نکند نوعی فرو بردن سر در برف (شاید هم علف!) برای ندیدن واقعیت ها باشد؟
امروز ساعت 11 صبح بیدار شدم. کارهایی داشتم انجام دادم. بعدظهر  شبکه استانی خوزستان را گرفتم. پر واضح است که باید چه نشان میداد. صحنه هایی از حضور مردم در راهپیمایی روز قدس. و به این فکر میکردم بعضی از مردم چقدر میتونند نامرد  باشند که طرف مقابلشون را ساندیس خور خطاب کنند. در این راهپیمایی مطمئنا مدارس هیچ نقشی نداشتند چرا که همه مدارس تعطیل هستند. گرمای هوا طاقت فرساست. و همه روزه اند. فلذا ممکن نیست تغذیه خاصی در بین مردم پخش شود.

پیوند به بیرون : http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D9%86%D8%AF%DB%8C%D8%B3%E2%80%8C%D8%AE%D9%88%D8%B1
ساندیس

پ.ن: همین ساندیس خورها بودند که جانشان را فدا کردند تا تو راحت زندگی کنی. شرف داشته باش!!

۰۴ شهریور ۹۰ ، ۱۵:۲۵ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

بنیادگرا

دیگر قلم نمیتواند گره ای از گره های انسان باز کند.

برای من یک لیتر بنزین و یک کبریت بیاورید.

و گرنه با کلاشینکف میان مردم می روم. 

  امضا: علے

بعدا نوشت: عزيزاني تصور كردند كه اين متن دربردارنده ديدگاه من است. در حالي كه هدفم اين بود تعريفي قابل لمس از بنيادگرايي بدهم. و گرنه مني كه دل كشتن مورچگان را ندارم چگونه دلم مي آيد سر به سر اين مردم نازنين بگذارم.

۰۳ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری