*یک زبان دارم دوتا دندان لق

میزنم تا می توانم [می توانم!]  حرف حق

نشان ملی عربستان سعودی          

چرا باید در پرچم و نماد رسمی یک کشور اسلامی شمشیر که نماد خشونته وجود داشته باشه!؟ چه رابطه ای بین شهادتین (که بزرگترین شعار ما مسلموناست)، رنگ سبز و شمشیر هست؟ چرا رابطه آمریکا و اسرائیل با عربستان خیلی بهتره از رابطه ایران با عربستانه؟چرا وهابیت درست شد! چرا کشتن شیعه ها رو واجب دونستدن! چرا تو اذهان خیلی از مسلمونا و غیر مسلمونا اسلام دین خشنیه؟ استاد مصباح تو اون سخنرانی قبل از خطبه های نماز جمعه 78 مگه چی گفت که  به اون گفتن تئوریسین خشونت؟ چرا کوروش تو یک گل نوشته از حکومتش تعریف کرد؟ و گفت در دوران حکومت من چنان کردم چنین نمودم؟ چرا شد نماد حقوق بشر؟ راستی خدا درباره 11 سپتامبر 2001 تو قرآن چی گفته؟ و اون واقعه رو چطور تحلیل کرده؟ (چیه؟! تعجب کردی؟) 

* یه مدت پیش یکی از دوستان به نام دسته بیل (متاسفانه الان وبش مسدود شده) درباره خشونت در اسلام پستی گذاشت و از من هم خواست در این رابطه پستی بذارم. پس اگه حوصله داشتید ادامه مطلب رو بخونید. وگرنه همینجا هم نظرتو بذاری قبولت دارم. مرشییییییی!

* وقتی که داشتم این مطلب رو تنظیم می کردم آهنگی از ریچارد کلایدرمن رو گوش میدادم. دمش گرم! کارش خیلی درسته!


بررسی خشونت در اسلام

بیشترین کوشش دشمنان اسلام در کار پیوند دادن اندیشه اسلامی با کارایی تیغ در این عصر ارتباطات رخ داده. برای اثبات حرف خویش از راه های مختلفی استفاده کرده اند و می کنند. ابزار دست این دشمنان حیله گر و در موارد بیش تری دوستان سهل انگار و آسان گیر، توسل به تاریخ است. و جالب اینجاست برای خالی نبودن عریضه به قرآن هم توسل می کنند و از طریق قرآن مدعای خویش را به اثبات می رسانند. متاسفانه اینک در گمان و بیان بسیاری از غیر مسلمانان و نیز مسلمانانی که داستان های رسوخ اسلام به جهان از مسیر شمشیر کشی های سرباز مسلمان عرب را پذیرفته اند، اسلام دین خونریز، انحصار طلب و قدرت طلب، مکافات ده، دست بری، گردن زنی، رجم و تخریب جاهلانه ی فرهنگ ماقبل خویش شناخته می شود!!!! از آنجایی که قرآن بزرگ تنها کتاب آسمانی ست که به هیچ طریقی سندی از تحریف آن وجود ندارد و در بین تمامی مسلمانان قرآن یکی است، در ابتدا این مسئله را از طریق قرآن شریف رد می کنیم. و در انتها مسائل تاریخی بسیار مضحک را نقد می کنیم. خواهید دید که متهم کردن اسلام به خشونت تهمتی بیش نبوده و بسیار بی پایه و اساس است.

منطق اسلام بر این است که با کافران و مشرکان شدید و سرسخت باشد.

«مُّحَمَّدٌ رَّسُولُ اللَّهِ وَالَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاء عَلَى الْكُفَّارِ رُحَمَاء بَيْنَهُمْ ... ». (فتح: 29)

«محمد فرستاده خداست، و کسانی که با او هستند بر کافران بسیار سخت گیر و با یکدیگر مهربانند»

(لطفا آیه هایی که ذکر می شود را با دقت بخوانید)

 ببینید خداوند چگونه از این گفتمان و دکترین سرسختی و شدت (و نه خونریزی!!!) دفاع می کند: «خداوند هرگز شما را از نیکی کردن و عدالت ورزیدن به آنانی که به جنگ شما در دین نیامده اند و شما را از شهرتان اخراج نکرده اند نهی نکرده، و حقیقتا خداوند مردمی که به عدالت رفتار می کند را دوست دارد. بلکه خداوند شما را از دوستی با کسانی نهی می کند که در دین به جنگ شما آمده اند و از وطنتان بیرون کردند و بر بیرون کردن شما همدست شده اند. و هر کس با آنان دوستی و یاوری کند حقیقتا از ستمکاران است» (ممتحنه/8 و 9)

آری! دین مبین اسلام ملتش را به سرسختی عیله دشمنانش دعوت می کند. دیدیم دویست سال بعد از ایران انگلیس به هند رفت و بلافاصله آن مملکت بزرگ را مستعمره خویش کرد. ولی ایران با وجود آن پادشاهان ستمگر و نادان به خاطر همین سرسختی ملت مسلمان ایران با دشمنانش، طعم استعمار کامل را هرگز نچشید. و بسیار ساده انگارانه است که مکتبی در مقابل دشمنان بی منطق  و منفعت طلب دعوت به گفتگو کند. و چه ابلهانه است گروهی بگویند ما با سرسختی مخالفیم. زیرا سرسختی که هیچ بلکه برای مقابله با افرادی که شمشیر علیه شما می کشند به خشونت هم نیاز است. راحت بگویم نمی شود جواب تیغ شمشیر را با دست دوستی داد. دشمن منتظر فرصت است تا دستتان را ببرد. سیاست را با حماقت احساسات پاسخ ندهید. و دیدیم قبل از انقلاب ایرانیان تا اندکی انعطاف و کوتاهی از خود نشان میدادند خیانت های بزرگی میدیدند (از جمله کوچک کردن مساحت ایران) که خود فصل بلندی است و در این مختصر جای ذکرش نیست فقط می توانم بگویم اگر یک بار تاریخ ایران و اسلام را بخوانید تمام هم و غمتان این می شود که حرف خداوند را درباره سرسختی با دشمنان را اطاعت کنید و ورد زبانتان این می شود که مواظب حیله های دشمنان اسلام باشید. خداوند خالق بشر است و خود جهان را آفرید. تمام دستوراتش بر اساس نظام آفرینش است. دست بردارید از این روشنفکربازی های ساخته بمب های تبلیغاتی دشمنان اسلام. بیاید به جای آنکه اسلام را از طریق ذهن خویش بیآفرینیم از منابع اصلی، اسلام را بشناسیم.

در قرآن عزیزمان اشاره چندانی درباره جنگ و خونریزی نیست. بلکه در همان آیات قتال بی نهایت مهربانی، تفاهم و تحمل وجود دارد. تا جایی که برای دفاع هم محدودیت ها و شرایط خاصی را قائل است.خود ببینید دیگاه واقعی اسلام را؛

آیات 190 تا 195 سوره بقره، 39/حج ، 12/آل عمران ، 111/آل عمران ، 22/فتح ، 195/آل عمران و چند آیه دیگر

چکیده و روح این فرامین فقط به شرایط مقابله به مثل و دفاع از خویش باز می گردد، که با قید احتیاط های لازم و چند اما و اگر در قرآن عظیم می گذرد. این آیات فقط تکلیف فرد را دربرخورد با معاندین و فتنه گران را معلوم می کند و اجماعی بر نبرد برای گسترش اسلام هرگز ندارد. بلکه به اعتقاد اسلام جان انسان ها محترم نیست بلکه مقدس است، حتی اگر فاسق و فاجر باشد. و اگر شخصی شخص دیگری را بدون دلیل بکشد به مانند آن است که جامعه ای را کشته است. شدیدترین سخن خداوند در قرآن شامل افرادی می شود که مومنی را از سر عمد به قتل رسانده باشد. به عقیده خداوند باری تعالی حکم قاتلان نفس به عمد که به گونه ای قاتل جامعه هستند قصاص است و خداوند می فرمایند که در قصاص زندگی و حیات نهفته است که فقط صاحبان خرد بدون غرض و مرض درک می کنند. خداوند که دانای کل است نظرش درباره فتنه گری را در قرآن بزرگ اینگونه بیان می کند که به حقیقت فتنه گری از جنگ و قتل نفس هم بدتر است. خداوند کریم گاهی امر به تار و مار کردن فتنه گران میدهد و با صراحت می گوید بکشید تا دیگر فتنه ای نباشد.  تمام این موارد آیات قرآن بوده و سخن من نیست، خدای دانا براساس احاطه خود به جهان دستور میدهد در مقابل ظلم کوتاه نیایید هرچند که کشته شوید. بلکه فقط جهت اختصار اینگونه ذکر شد.

پس از این سوال بزرگی به ذهن شما خطور می کند با وجود این آیات رفتار های مسلمانان را چگونه توجیحححح می کنید؟

متاسفانه پس از پیامبر حکومت به دست افرادی افتاد که به اعتقاد تمام مکاتب اسلام معصوم نبودند. جناب عمربن خطاب تصمیم به گسترش اسلام گرفتند. زمانی که هنوز اسلام نوپا بود. امام علی، خلیفه و امام پس از پیامبر از مخالفین سرسخت این مسئله بود. چرا که اسلام نیازی به این کارها نداشت. اکنون میبینیم کشورها اندونزی و مالزی از مراکز اصلی مسلمانان است بدون انکه هیچ سپاهی وارد آنجا شده باشد. برعکس اسپانیا به گسترش سکس دینش را باخت. منطق و گفتمان اسلام آنقدر قوی بود که جهان به سرعت با این دین مبین آشنا میشد. بسیاری از کشورها عاشق اسلام شدند به گونه ای که زبان رسمی اشان را تغییر دادند تا بهتر بتوانند با قرآن کریم درارتباط باشند. بدون هیچ گونه تعصب بیخودی. وقتی سپاه اسلام وارد ایران شد هرگز خون هیچ بی گناهی ریخته نشد. شاخه درختی هم شکسته نشد. و هیچ سند معتبر تاریخی ذکر نکرده که قتل و خون ریزی درکار بوده. بلکه ایرانیان ستم دیده و تشنه به حقیقت با تمام وجود اسلام را پذیرفتند. و حکومت جائر را فروریختند. از آن پس فرهنگ و تمدن در ایران رشدی بزرگ کرد. تا قبل از اسلام خط و نوشتار شبیه خط میخی بوده (این رو تو تمام آثار باستانی میتونید ببینید) خط فارسی با کمک مسلمانان خلق شد. تمام کتاب ها بزرگ ادبی بعد از ورود اسلام نوشته شده اند. علم وارد ایران شد. بروید و ببینید لیست دانشمندان در میهن مان بعد از ورود اسلام را و مقایسه کنید با آن فقر و بدبختی و شاهنشاهی قبل از اسلام. بروید بخوانید و بگردید اگر کتاب ادبی قبل از مسلمان شدن ملت بزرگ و حقجوی ایران یافتید هر چه می خواهید به من بگویید. به راستی چگونه می شود اسلام خشنی که دشمنان اسلام معرفی کرده اند اینقدر عاشق داشته باشد؟ آن هم در سای اقوام و نژاد ها؟ اگر پنداشتید بخاطر آن فرامین ارتباط با خدا و معنویت بوده بسیار ساده اید! رمز گسترش و قدرت یافتن اسلام در آن نظریه های عقلانی و منحصر به فرد اجتماعی و سیاسی و ارتباط با سایر مخلوقات بوده. هرچند که در عصر حاضر به خاطر ظهور عده ای روشنفکر نما و غربزده با تحریف های خویش باعث شدند که جوانان به غلط اسلام را بشناسند.

چه حسرتی در دل ما شیعیان باقی مانده که اگر قدرت سیاسی هم بعد از پیامبر از مسیراصلی اش خارج نمی شد همان سنت پیامبر و دستور خدا را در دکترین دفاع رعایت می شد. و الان هیچ کشوری وجود نداشت که از آن سر دنیا بیاید به کشورهای دیگر حمله کند و به خاک و خون بکشاند بعد دم از حقوق بشر بزند و بگوید که قوانینی اسلام مخالف حقوق بشر است. چقدر عذاب آور است به علت قدرت تبلیغاتی مظلوم را ظالم و ظالم را مظلوم بدانند.

احتمالا ادامه دارد...

+ این بحث خیلی پیچیده و دقیق رو بر اساس همون اندک مطالعات اسلام شناسی نوشتم و بعضا جمع آوری کردم.