وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

۱۵ مطلب با موضوع «دیدگاه» ثبت شده است

تف سربالا

عجیب است که عده ای به نام حمایت از ملیت ایرانی و نژاد ایرانی بزرگترین توهین ها را به ملت ایران می کنند.

گاهی میگویند:«ملت ایران با کمال جدیت می خواست از حکومت و رژیم و آیین خودش دفاع کند ولی با آن همه شوکت و قدرت و جمعیت صد و چهل میلیونی و وسعت سرزمین، در مقابل یک عده پنجاه شصت هزار نفری عرب شکست خورد». پس چه ننگ بزرگی!

گاهی می گویند: «ایرانیان چهارده قرن است که زیر یوغ عرب هستند؛ یعنی با آنکه سیادت نظامی عرب یکصد سال بیشتر طول نکشید، هنوز پشت ایرانیان از ضربتی که چهارده قرن پیش خورده، راست نشده است. زهی ضعف و ناتوانی و بی لیاقتی و بی عرضگی!

ملتهای نیمه وحشی آفریقا پس از قرن ها استعمار همه جانبه اروپایی ها، زنجیرها را یکی پس از دیگری پاره میکنند و خود را آزاد می نمایند. اما ملتی متمدن و دارای سابقه فرهنگی کهن از قومی بیابانی شکست میخورد و طولی نمیکشد که قوم فاتح نیروی خود را از دست می دهد اما این ملت شکست خورده هنوز از خاطره شکست چهارده قرن پیش وحشت دارد. و روز به روز بیشتر فکر و آداب و رسوم و زبان قوم فاتح را علیرغم میل باطنی خود وارد زندگی خود میکند!

گاهی می گویند: «ایرانیان از آن جهت شیعه شدند که در زیر پرده تشیع معتقدات و آداب کهن خویش را حفظ کنند؛ در همه این مدت طولانی از روی نفاق و دورویی اظهار اسلام کردند و همه ادعاهای مسلمانی شان که تاریخشان را پر کرده است و از هر قوم دیگر بیشتر بوده است دروغ محض است؛ چهارده قرن است که دروغ می گویند و دروغ می نویسند و دروغ تظاهر می کنند» زهی بی شرافتی و نامردی!

گاهی می گویند: «ریشه این همه گرایش ها، فداکاریها، درک یک سلسله حقایق و معارف و سنخیت اسلام و تشیع با روح ایرانی نبوده است، بلکه فقط یک پیوند زناشویی بوده است، این ملت فقط به خاطر یک پیوند زناشویی، مسیر زندگی و فرهنگ خویش را تغییر داد». زهی بی اصالتی و بی ریشگی!

گاهی میگویند: «ایرانی مایل بود از حکومت و آیین آن روز خویش دفاع کند و حمایت نماید اما نکرد، ترجیح داد خود را کنار بکشد و تماشاچی باشد». زهی پستی و نامردی!

طبق اظهارات این بی خردان، ملت ایران پست ترین و منحط ترین ملل جهان است، زیرا ایرانی از ترس خط قدیم خود را رها کرد و خط عربی را به کار برد، از ترس به زبان عربی بیش از زبان فارسی اهمیت داد و برایش فرهنگ و قاعده و دستور نوشت، از ترس به بچه های خود زبان عربی می آموخت، از ترس مفاهیم اسلامی را در دل ادبیات خود جای داد، از ترس دین قدیم خود را به دست فراموشی سپرد، از ترس حکومت مورد علاقه خود را حمایت نکرد، از ترس به کمک کیشو آیین محبوب خود برنخاست.

خلاصه از نظر این مدعیان، در طول این چهارده  قرن آنچه در تاریخ این ملت رخ داد. بی لیاقتی، نفاق و دورویی، ترس و جبن، بی اصالتی، پستی و نامردی بوده است؛ چیزی که وجود نداشته «تشخیص» و «انتخاب» و «ایمان» و «حقیقت-خواهی» بوده است. از این رو بزرگترین اهانتها از طرف این نابخردان به ملت شریف و نجیب ایران وارد می شود. (متفکر شهید مرتضی مطهری)

http://s2.picofile.com/file/7162379244/js_preloader.gif نظر شما چیه؟ موافقی یا مخالف؟
۲۷ مهر ۹۰ ، ۱۲:۱۷ ۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

جـــــــــــــــ تهران از ایران ـــــــــــــدایی

در این چند سال طی تجارب مختلف از جمله درصد شرکت کنندگان انتخابات در تهران، تظاهرات مختلف توسط مردم تهران، درصد مهاجرت به خارج از کشور تهرانی ها، و حتی نوشته ها و صحبت های مردم تهران نشون از اینه که مردم تهران ناراضیترین، ناامید ترین و بی انگیزه ترین مردم کشور هستند(خصوصا به وضع موجود). و از اونجایی که من بارها به تهران سفر کرده و وضعیت شهر تهران را از دور و نزدیک لمس کردم باورم اینگونه شد که تهران امن ترین، زیبا ترین، پر امکانات ترین و مرفه ترین شهر ایران است. برای مثال؛ بیکاری در تهران ِ 9 میلیونی در این سالیان اخیر حدود 13 درصد بوده و هست[1]. در مقابل اهواز با جمعیت 1 میلیونی اش و با دارا بودن ظرفیتهای مختلف کاری خصوصا نفت و کشاورزی بیکاری حدود 25 درصد است[2]. سوال من این است؛ به نظر شما علت این شدت نارضایتی مردم شهر تهران چه میتواند باشد؟

1.    سطح بالای آگاهی مردم تهران
2.    تغییر جنس نیازها و خواسته های مردم تهران
3.    افزایش شدید توقعات مردم تهران
4.    دسترسی با رسانه های مختلف و تحت تاثیر سیاه نمایی قرار گرفتن
5.    تغییر باورها و عقاید مردم تهران (مثلا از خدا محوری به اومانیسم)
6.    مظلومیت و محرومیت مردم تهران در بعضی زمینه ها

یکی از موارد بالا (و یا موارد دیگر مورد نظر خودتان) را انتخاب کرده و دلیل انتخابتان را هم ذکر کنید.

  امروز هشتاد و چهارمین سالگرد اجباری شدن خدمت سربازی را به همه سربازان بالخصوص علیرضای خودمون تبریک و تهنیت عرض می نمایم(:  (وقتی همش گوشیت خاموش باشه راه دیگه ای هم هست بات سلام و احوال پرسی کرد؟)

  تولدت مبارک

۱۹ مهر ۹۰ ، ۰۸:۳۱ ۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

صرفا جهت اطلاع !

معمولا مد شده و در وبلاگ ها هم بسیار میخوانم که وقتی کسی میخواهد مردم را نکوهش کند میگوید عوام اینگونه اند. بنده_ی خدا خودت هم عوامی. مثل من عوام! مثل بقیه عوام! مگر عوام به چه معناست؟ عوام در مقابل خواص است. و خواص افرادی هستند که نبض جامعه در دستشان است. یعنی قادرند در جامعه تاثیر ویژه بگذارند. من و تو اگر خدای نکرده فرزند رییس جمهور هم باشیم عوام هستیم. فردی  که یک متری اطرافش را نمیتواند تغییر دهد عوام است. مایی که بود و نبودمان در محله خودمان هم فرقی ندارد چگونه فکر میکنی در جامعه تاثیر گذاریم؟ البته جهت اطلاع میگویم و الا امر دست توست!   
                                         امضا: علی
۱۴ مهر ۹۰ ، ۱۸:۰۰ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

به آرامی مغز ما را خورد میکنند

تا حالا وسایل تحریری چند دهه گذشته را با این دهه مقایسه کرده اید؟

چرا تصاویری که روی اکثر وسایل تحریری وجود داشت عوض شده و چه چیزی جای آن را گرفته؟

به آرامی فکرمان را خورد میکنند. و ما را به هر چه که دوست دارند تبدیل میکنند.

بی ربط نوشت: خیلی این آهنگ رو دوست دارم:  Tell Me Why .wmv

۱۱ مهر ۹۰ ، ۰۸:۱۱ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

انسان فرشته است يا حيوان؟

اصلا اين درست نيست. رفتارت رو ميگم. يه مدت شده بودي شيطان رجيم و هر كاري ميكردي و هر حرفي ميزدي، هر چيزي ميخوردي و هر جا دوست داشتي ميرفتي. به قول بعضي ها هرزه شده بودي. وقتي هم بت ايراد ميگرفتيم ميگفتي من آزادم و به كسي مربوط نيست.بعد چند سال الان رفتي تو فاز عرفان و معنويت. همه چيز رو ول ميكني بست نشستي سر سجاده و قرآن و ذكر و دعا. هر شب هم برنامه احيا داري. كار هم كه نميكني! و اين رو هم گذاشتي به پاي ايمان و تقوا.

به نظر من اگه قراره شخصي پايبند به اخلاق و شرافت انساني نباشه خدا نياز نبوده انسان خلق كنه ميرفت يك حيوان خلق ميكرد.
و اگه قراره شخصي بشينه فقط عبادت خدا و سجاده و معنويت... باز هم به نظرم بهتر بود خدا يك فرشته خلق ميكرد و همين كار ها را اون براش انجام ميداد. نياز به آفريدن انسان نبود ديگه.
اينجاست كه حرف آلبركامو رو ميشه بهتر درك كرد كه انسان تنها موجودي است كه نمي خواهد انسان باشد.

+ مگه نه؟

۰۸ مهر ۹۰ ، ۰۸:۵۶ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

ابراهیم حاتمی کیا + فیلم

نمیدونم تا حالا برنامه پارک ملت را دیده اید یا نه. یک برنامه فوق العاده جالب که هر شب در شبکه یک اجرا میشود. دو شب پیش مهمان ویژه آنها ابراهیم حاتمی کیا کارگردان بزرگ کشورمون بود. همونطور که قابل حدس بود بحث خیلی داغ بین مجری و مهمان صورت گرفت. خلاصه حرف های آقای حاتمی کیا این بود که من علاقه ی ویژه به ساخت فبلم های دفاع مقدس دارم. و بلکه نسبت به ساخت این فیلم ها احساس تکلیف میکنم. ولی طرز تفکر منِ کارگردان، با فردی که باید امکانات ساخت همچین فیلم هایی را میدهد (امکاناتی از قبیل تانک، تفنگ و...) یکسان نیست. مسئولینی که این ابزار را دارند میخواهند طبق خواسته آنها فیلم بسازم. و به همین خاطر مدتی از فیلم های دفاع مقدس فاصله گرفته ام. البته ایشان تاکید ویژه ای داشتند که ما برای دفاع مقدس هیچ کاری نکردیم. حرف های نزده_ی بسیاری وجود دارد که بایستی درباره آنها فیلم ساخت. حالا کار نداریم که مجری اصرار داشت آقای حاتمی کیا تغییر کرده است.
واقعیت مطلب هم همین است. حرف های نگفته بسیاری درباره این 8 سال جنگ وجود دارد که باید زده شود. تجربه هم ثابت کرده که مردم استقبال میکنند. مثلا یک نمونه همین 3 فیلم اخراجیها که در جمع 17 میلیارد تومان فروش داشت. یا کتاب بسیار خواندنی "دا" که تا انجا که من دیدم به چاپ 150 هم رسیده است. (این کتاب در مهر ماه سال 87 برای اولین بار منتشر شد)
پی نوشت: آقای حاتمی کیای عزیز! حالا اینقده ناز میکنی که چی؟ خب معلومه ساختن فیلم های جنگی دردسر داره. نگا کن! هی فیلم نساختی! هی نساختی! هی نساختی تا کار به اینجا کشیده شد:
دانلود
با وجود اینکه این 8 سال جنگ در مقابل همه ایران بود و اون ها به هیچکدوم از مردم ایران رحم نمیکردند ولی دیدیم که عموما یک عده خاصی با گرایش های خاصی داوطلبانه به جبهه رفته اند. راستی وقعا چرا کمتر روشنفکری در جبهه ها حضور داشته و افکار ناسیونالیستی (ملی گرایی) نتونست آن ها را به جبهه ها بیاره؟

۰۵ مهر ۹۰ ، ۰۷:۵۴ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

بنیادگرا

دیگر قلم نمیتواند گره ای از گره های انسان باز کند.

برای من یک لیتر بنزین و یک کبریت بیاورید.

و گرنه با کلاشینکف میان مردم می روم. 

  امضا: علے

بعدا نوشت: عزيزاني تصور كردند كه اين متن دربردارنده ديدگاه من است. در حالي كه هدفم اين بود تعريفي قابل لمس از بنيادگرايي بدهم. و گرنه مني كه دل كشتن مورچگان را ندارم چگونه دلم مي آيد سر به سر اين مردم نازنين بگذارم.

۰۳ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۰۰ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

خوشگذرانی در مهمانی خدا

عزیزی برای پست قبلی نظری گذاشت. جا داشت در حد خودم پاسخی بدم به ایرادات ایشون.

در ابتدا باید بگم ممنونم که نظرش رو راحت بیان کرد و این مایه خوشحالیه منه که بتونم در چنین مواردی با آدم های فهمیده ای صحبت کنم. بله! ما در ماه رمضان به مهمانی بزرگی دعوت شدیم. البته این لفظ مهمانی چیزی هست که بین مردم مصطلح شده که به نظر من اصطلاح خیلی خوبی هم هست. خب در این مهمانی آیا به ما خوش میگذره؟ طبق برداشت عمومی از خوشگذرانی پاسخ من "نه" هست. در این مهمانی به بنده های خدا سخت میگذرد چرا که دیگه حق نداریم از لقمه حلال هم استفاده کنیم. بعضی شبها رو بیدار میمونیم. آب که نیاز طبعیه انسانه رو اجازه نداریم بنوشیم. پس با یک نگاه میشه گفت چه مهمانی بدی! به انسان ها فشار میاره، خیلی ها مریض میشند و... .این چه مهمانی هست که حتی اجازه نداریم از حقوق اولیه و معمولی خودمون هم استفاده کنیم.

ولی ما (بیشتر خود رو میگم) چه چیزی در این ماه دیدیم که این همه دوستش داریم؟! این همه بهش احترام میذاریم؟ و اون رو با لفظ مهمانی خطاب میکنیم. آقا امین من کوچیک شما هستم ولی به نظر من نگاهت اشتباهه. به نظرم سوالت را باید اینجور اصلاح کنی که این چه خدایی هست که باید برای خوشگذرانی بنده هایش مهمانی برگزار کند؟ آیا تصور شما اینه که خدا باید فقط به فکر تفریح من و شما باشه؟ اگر قراره مهمانی خدا شبیه مهمانی انسان ها باشه پس بین خدا و انسان چه تفاوتی وجود داره؟ 11 ماه خوردیم، خوابیدیم، تفریح کردیم، خوشگذرانی رفتیم ولی چه شدیم؟ آیا انسان تر شدیم؟ یا خوی حیوانیت ما پر رنگ تر شد؟ هر چه نفسمون خواست اطاعت کردیم و هر چه بیشتر اطاعت میکردیم از روح انسانیت فاصله بیشتر میگرفتیم! در این مهمانی خدا، کوچکترین پذیرایی اکسیریه که انسانها را به انسانیت نزدیک تر میکنه. همه چیز رو گفتی ولی نگفتی چرا در این ماه آمار جرائم به شکل چشم گیری کاهش پیدا میکنه؟ چرا انسان کارش به جایی رسیده که تعبیری جز تفریح از این دنیا نداره! همین؟؟ یعنی انسان خوشگذرانی کند ولا غیر؟ آیا این توهین به مقام انسانیت نیست؟ اگر اینجوریه پس ما چه فرقی با حیوانات داریم؟ به وضعیت جامعه نگاه کنید! اکثر روشنفکر ها و دانشجویان از این قبیل با همین تعابیر کارشون به جایی رسیده که فقط به خاطر رفاه و آسایش از کشورشون جدا میشند و به پشت سرشون هم نگاه نخواهند کرد! مدتی پیش داشتم زندگی نامه دکتر حسابی رو میخوندم. در بدترین شرایط سیاسی و اجتماعی ایران و در اوج خفقان رضا شاه کرسی استادی در اروپا رو ول کرد و اومد به مردم ایران خدمت کنه. به نظرتون چرا اینجوری شد؟ چرا جامعه ما شاعرانی مانند حافظ و مولانا و فردوسی دیگه نمیتونه متولد کنه؟ چرا؟ اینها کسانی بودند که از جهان تعبیری روحانی داشتند. سختی ها کشیدند تا روحشون بزرگ بشه. اینها کسانی بودند که شکم و سایر شهوات انسانی بر آنها تسلط نداشت بلکه اونها بودند که بر شهواتشون تسلط داشتند. به خاطر همین روح آزادی داشتد که به راحتی اوج میگرفت. به راحتی میتونستند از تمام دنیا خودشون رو بکنند. اگه اونهایی که رفتند جنگیدند به راحتی از جونشون گذشتند واسه این بوده که بارها تونستند پا روی خواسته های شکم و نفسشون بذارند. 

در این ماه قراره خدا انسان ها رو تربیت کنه. و من حاضرم چشم بسته دستورهای خدا رو عملی کنم. چون میدونم خدا نسبت به من دلسوزتره تا من به خودم. در این ماه مسلمون ها سعی میکنند ایمانشون به خدا رو تقویت کنند. معنویت رو در خودشون رشد بدند. اراده شون رو قوی کنند. بعد از یک سال تن پروری و راحت طلبی روحشون رو تعالی بدند. ذهنشون رو شستشو بدند. اخلافشون رو بهتر کنند. کمی به خود انسانی  شون برسند. کمی حال یتمیم ها و اونهایی که سالهاست دارند گرسنگی میکشند رو تجربه کنند. البته تجربه ثابت کرده هر چفدر هم ما برای روزه گرفتنمون دلیل داشته باشیم باز هم هستند انسان هایی که ما رو به تعصب و جمود فکری و از این قبیل موارد محکوم کنند. به هر حال در این ماه به مسلمون ها هم خوشمیگذره و هم بدمیگزره. بستگی به ایمانش داره. 

ضمنا هر کسی که بفهمه روزه گرفتن برایش ضرر داره و یا بیماره و نتونه روزه بگیره و با این وجود روزه بگیره نه تنها به وظیفش عمل نکرده بلکه کار حرامی را انجام داده.

در اخر ممنونم که راحت نظرتو دادی و از خوندن نظرت نه تنها ناراحت نشدم بلکه خیلی خوشحال شدم که باعث پر حرفی من شدی(:

۱۳ مرداد ۹۰ ، ۰۳:۲۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

نماز جمعه

حاج آقای اَخَوی عزیز! خداوند باری تعالی (اللهم صلی علی مٌحمّــــــــد وآل مٌحمّــــــد و عجل فرجـــــــهٌم) روزهای جمعه را تعطیل فرمودند که شما و امثال شما تشریف ببرید نماز جمعه نه اینکه خدای ناکرده به آشنایان و فامیل سر بزنید و مهمانی بروید!

+ همینجوری خورد به ذهنم

۰۷ مرداد ۹۰ ، ۱۴:۳۸ ۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

عشق و نفرت

وقتی که در نروژ اون عملیات تروریستی صورت گرفت مسئولین اروپایی و بعضا آمریکایی بلافاصله گفتند کار مسلمونها بوده. بعد فهمیدند که نه بابا کار یه مسیحی تند رو بوده. وقتی دانشجوی ما در تهران ترور شد بلافاصله مجلس بیانیه داد که کار خود آمریکای بی تربیته. از قضا در همون حین بوده که وزیر اطلاعات گفت هنوز معلوم نیست این ترور کاری کیه و چرا صورت گرفته.

عشق و نفرت همیشه باعث تند روی و یا کند رویه. باعث زود قضاوت کردنِ. خیلی سخته که ببینی یک شخص یا یک گروه بدون توجه به احساساتشون قضاوت کنند و منطقی برخورد کنند.


پ.ن: شنیدی که میگن کسی که زود به زود پست جدید بذاره حالش خوب نیست؟

پ.ن: گفتم چو بیای غم دل با تو بگویم. دیر رسیدی دیگه بت نمیگم.

۰۵ مرداد ۹۰ ، ۱۱:۵۳ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

کوروش کبیر

چند روز پیش یکی از دوستانم برام پیامی فرستاد به این مضمون:

"فرمان دادم بدن مرا مومیایی نکنند و در تابوت نگذارند و به خاک بسپارند تا اجزای بدنم جزو خاک ایران شود. (کوروش کبیر) امروز سالروز تولد بزرگمردی که 2564 سال پیش به انسان احترام میگذاشت. به حرمت پدر ایران زمین این پیام را منتقل کنید تا ایرانی یادش را گرامی بدارد."


البته هم من کمی ایرانی هستم هم پدر و مادرم. ولی مطمئنم که از نسل مرحوم کورش نیستم. و چیزی که از ویکی پدیا فهمیدم اینه که بین 40 تا 50 درصد مردم ایران فارس نیستند و از نژادهای دیگه هستند. پس این حرف خیلی غلطه که ایران رو مال فرزندان کوروش بدونیم. به همین خاطر درخواست فرستنده پیام رو اطاعت نکردم و بالعکس تصمیم دارم چند اشکال از این پیام بگیرم.
یکم: لطفا این جمله ای که از مرحوم کوروش نقل کردید رو برای خوارج (خصوصا اروپایی ها) نقل نکنید چون اینطور فکر میکنند همه مردم ایران بی سوادند و در عصر کوروش زندگی می کنند. چرا که علم شیمی ثابت کرده که هیچ عنصری به عنصر دیگه تبدیل نمیشه. یعنی اینکه جسد مرحوم کوروش تبدیل به خاک ایران نشده بلکه خوراک حشرات زمینی، کرم ها، و خوراک باکتری ها شده. و یحتمل الان هم داره به نفت تبدیل میشه! و بقیه ماجرا !!!
دوم: اینکه نوشته اید 2564 از تولد مرحوم کوروش گذشته رو هم جایی نقل نکنید. چرا که اصلا مستند نیست. و البته اینکه ما ایرانی ها از دو هزار سال پیش با قاطعیت حرف میزنیم خودش از شگفتی هاست. چرا که تمام کتب تاریخی حداکثر مال هزار و چهارصد سال پیشه. حالا چطور مایی که به سرعت شام دیشب رو فراموش میکنیم 2564 سال پیش رو در یاد داریم؟ همین الانش هم اینکه میگن 2011 سال از میلاد مسیح گذشته یک حرف قراردادیه و بعید نیست این تاریخ چند صد سال بالا پایین باشه. و حتی در یک کتابی میخوندم که اگر پیامبر ما نبوت عیسی مسیح رو تایید نمی کرد بعید نبود که در اصل وجود ایشون هم شک کنند!
سوم: واقعا چرا ما این همه متعصب شدیم؟ طوری که درباره شخصی مانند کوروش این همه اغراق کردیم؟ خیلی هم اغراق کردیم طوری که از اون خدایی درست کردیم برای پرستش! + مطالعه ادامه نوشته را برای افراد کم حوصله توصیه نمیکنم.
ادامه مطلب...
۰۳ مرداد ۹۰ ، ۱۴:۴۹ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

نقد روز 1

چرا؟ ... نه! ... واقعا چرا؟

سر نوشت: تصمیم نداشتم این پست رو الان بذارم. اصلا می خواستم درباره موضوع دیگه ای از شما چند تا سوال بپرسم. ولی یهو تصمیم گرفتم درباره موضوعی که مدتیه مشغله ذهنیم شده با شما حرف های مهمی درمیون بذارم. این نوشته دیدگاه منه. منی که بزرگترین مسئولیتی که تا حالا داشتم مدیریت وبلاگمه!! پس هر چی دوس دارید بگید.

افغانستان

امروز تصمیم دارم که به قول افغان ها گفتاری را درباره کابلستان نوشته کنم.

تاریخش، زبانش، فرهنگش مو نمی زند با ایران چند قرن گذشته. تا حدود 4 قرن پیش بخشی از ایران بود. اگر طالبان و آن جنگهای پی در پی نبود هراتش عِدلِ اصفهان خود ماست. افغانستان زمانی مرکز دانش و علم بوده. و  الان چی؟ اینک جزو فقیرترین و ضعیف ترین کشورهای دنیاست. مرکز است برای ترور و وحشت. منبع مواد مخدر و پایتخت بدبختی است. و در مقابل مردم ما با آنها چگونه اند؟ مجسمه غرور! تکبر و خودبرتربینی. البته این غرور و خودبرتربینی مان نسبت به همه کشور های همسایه (خصوصا کشورهای عربی) وجود دارد. ولی فعلا شاهد مثالم افغانستان است. در حالی که ما تا چند دهه پیش وضع مان بدتر از افغانستان کنونی بوده. در همین چند دهه اخیر است که ایران سرعت پیشرفتش زیاد شده که بیشترش هم صدقه سری نفت است! پس ریشه این غرور در چیست؟ به گونه ای که وقتی یک جوان ایرانی بخواهد به دوستش کلمه توهین آمیزی بگوید او را افغانی صدا میکند! ما به چه افتخار میکنیم؟ به چه چیز خودمان می بالیم و با آن به مردم کشورهای همسایه فخر می فروشیم؟ چگونه در ایران این همه کرامت نفس افغانی را لگد مال میکنیم و از خدا هیچ ترسی نداریم؟ من یاد ندارم افغانی را دیده باشم که وارد ایران بشود و گدایی کند. معمولا هم به کارگری و کارهای سخت میپردازند. بعد میبینیم مسئولانمان در کمال وقاحت می گویند افغانی ها n مقدار از فضای کار را اشغال کرده اند! انگار جوانان ایران دغدغه ی کارگری و حمالی دارند. در حالی که مشکل ما بیشتر لیسانسه های بیکار است نه بیسواد های بیکار.

معمول این است وقتی شخصی به زمین میخورد دست او را میگیرند. دست گیری پیش کش!  چرا ما این همه بر سر این بر زمین افتاده میزنیم؟ اگر کشور افغانستان جزو کشورهای ثروتمند بود باز هم با آنها اینگونه رفتار میکردیم؟ یعنی ارزش انسان ها را براساس ثروتشان مقایسه میکنیم؟ پس ما چه فرقی با اسرائیل و آمریکای بی تربیت داریم؟ آیا باور دارید علاقه ای که مردم افغانستان به ایران دارند بیشتر از علاقه ایرانیان به کشورهای اروپایی است؟ این روحیات ملی پرستی که ما را این همه مغرور کرده از کجا وارد شده است؟ این منفعت پرستی آیا در تاریخ ایران هم ریشه دارد؟

حرف های من ربطی به کمک های مالی دولت ندارد که شاید هم غلط باشد. حرف من با مردمی است که غرور ملی و ناسیونالیستی شان روزی آنها را به زمین خواهد زد. هم در این دنیا و هم در آن دنیا. و اینک به مدد آمریکا و سازمان ملل انسان دوست افغانستان تبدیل خواهد شد به مرکزی برای صادرات مواد مخدر و ترور به ایران. حالا باز بگویید چراغی که به خانه رواست به همسایه  و برادرمان هم حرام است. و این نهایت ادعای ما در فرهنگ انسانی است.

ته نوشت: شاید این بحث رو به گونه ای دیگه ادامه خواهم داد. درباره افغانستان تصاویری رو آماده کردم. حتما ببینید.

+ اگه گفتی فردا (28 تیر 88 ) چه روزیه؟ هر که بتونه درست حدس بزنه رمز اصلی وبلاگمو بهش میدم. مهلت ارسال آثار نهایتا تا فردا قبل از غروب!!


+ مهلت ارسال آثار پایان یافت هیشکی جواب درست رو نداد.  البته بعضی ها جواب های جالبی دادند. شکلات گفت که امروز روز آزاد سازی اس ام اس ِ ، کیبورد به دست گفت امروز روز پایان جام جهانی بوده. عزیزان دیگه ای هم گفتند که روز تولد من یا تولد وبلاگمه. ولی همه اینها غلط بوده

جواب درست اینه که پارسال دقیقا در همچین روزی من ـنـظـریـهـ دویـــــدگـــــــے رو کشف کردم! این نظریه سرآغاز تحولی در ایران شدالبته در 2 مرداد من این رو در وبلاگ قرار دادم. در آینده نه چندان دور یک سری دیگه از نظریات ارزشمند خودم رو ارائه خواهم داد مهمترینشون هم نظریه ارزشمند انسان های حوالیلایی ِ که تا ماه آینده ارائش میدم

۲۶ تیر ۹۰ ، ۱۸:۰۰ ۳۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

رســانــه

هیچ رسانه ای در دنیا وجود ندارد مگر آنکه با سانسور همراه باشد. هر کس به شما خلاف این را گفت دروغ میگوید/.      امضا: داداش علے

 

۱. البته با این تفاوت که صدا و سیمای ایران "مغز" ندارد.

۲. کامران نجف زاده بامداد امروز وارد تهران شد. بازگشتشان را خوش آمد می گویم.

۰۶ فروردين ۹۰ ، ۱۵:۳۰ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

زن بودن ممنوع

صفرم:  من شدیدا طرفدار حقوق از دست رفته خانم ها هستم. و این پست ویژه خانم هاست. و تقدیم میکنم به فمینیست های محترم.

یکم:  یعنی چه تو این کشور این همه به زن توهین میشه؟ مگه خانم ها آدم نیستن! معنی نداره!

دوم:  یعنی چه زن ها حق ندارند برن سربازی؟ مگه زن ها چی کمتر ازمرد ها دارند؟ آخه این چه توهینیه به مقام خانم ها؟ تازه باید کچل هم بکنند! الکی نیستش که!

سوم: این چه قانونیه که مرد ها حق دارند خارج از خونه کار بکنند ولی خانم ها باید تو خونه بشورند و بسابند؟ از این به بعد باید مرد ها تو خونه کار های خونه بکنند و خانم ها برن بیرون کارهای سخت انجام بدن تا ثابت بشه زن ها هم مبتونند کارهای سنگین انجام بدن!

چهارم: ابن اصلا درست نیست که طبق قوانین ایران مرد موظفه به زنش خرجی بده (نفقه) در حالی که تو کشورهای اروپایی زن و مرد هر دو وظیفه دارند بیرون خونه کار کنند! (بچه ها هم گور پدرشون! میدیمشون به یه پرستار تربیتشون کنه)

پنجم: این ظلمه به زن که نمیتونه قاضی بشه و همچنین نمیتونه با مجرمین سروکله بزنه ومتعاقبا از رشوه خواری محروم بشه!!

ششم: ...

 

پی نوشت:

  1. نه مرد به تنهایی موجود کاملیه و نه زن. هر دو وقتی کامل میشن که در کنار همدیگه باشند.
  2. زن قلب خانه است و مرد مغز خانه. و همچنین زن قلب جامعه است و مرد مغز جامعه.
  3. وقتی به زن میگی که عقل تو نصف عقل مرده بهش توهین نکردی. همینطور که وقتی به مرد میگی عاطفه تو نصف عاطفه زنه به مرده توهین نکردی.
  4. البته گاهی یه خانم طوری از خودش لیاقت نشون میده که با وجود یک مرد زنه مدیر و رهبر مبشه. مثل حضرت زینب که مدتی رهبر شیعه بودند.
  5. فمینیست یعنی زن حق نداره زن باشه. و باید باهاش مثل بک مرد برخورد بشه. و از همون حقوق مرد بهره مند بشه و همون تکالیفی که به عهده مرد محول شده رو به  زن محول کنند.  چون از نظر فمینیست زن یعنی موجود ناقص الخلقه و مرد یعنی موجود کامل.
  6. جدیدا متوجه یه چیزی شدم. اونم اینه که نماد زنان فمینیست با نماد شیطان پرستی خیلی شبیه اند.
  7. این نگاه من بود. نسبت به جامعه زنان ایرانی و فمینیست.


بعدا نوشت: زن ناقص العقل نیست. احساساتش غلیظتر از تعقلش است. طبیعا زود احساساتی میشوند و نمی توانند درست فکر کنند و درست تصمیم بگیرند.

۱۷ اسفند ۸۹ ، ۰۹:۵۰ ۲۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری