وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

۱۱ مطلب در مهر ۱۳۹۰ ثبت شده است

زندگی به سبک عاشقی



زندگي به سبك عاشقي يا عاشقي به سبك زندگي؟ كدوم؟
حالا هر چي! بعضي وقتا بايد بلد باشي بدون عشق هم زندگي كني.
و گاهي وقتا هم بايد بلد باشي بدون زندگي عاشقي كني.  نه؟

كاملا مرتبط: هيچوقت تو چشماي يه پسر نگاه نكن ، پسرها حس ششم ِ قوي و البته حس ِ تخيل قوي تري دارن!

 همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید :

چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) | یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) | وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) | بوی باران عطر خاک (باران سادات) | پرسه خیال (رضوان پری)میثاق ( زینب حیدری) | انتهای بیراهه (ف@طمه) | حرف های نزدیک ( مرمری)ترخون (مهدی زرین قلم) | پنجره ( محمد رضا) | منتظر پروازطنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه)بی تو با تو بودن (سحر،طه) | مینی تاک (هانیه) | ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) | سین عین طا | جشن بارون (نسرین)  | روزهای من (یک بنده ی خدا) | روزگــــ شل.غم ـــــار (محمد) | پسر خاک (ساجد) | نامه ها (امید حق گویان) | ما که رفتیم (محمد) | ملکه نیمه شرقی | .:ساعت ۲۵:. | به همین زودی (مهشید) | دری وری های یک کیبورد به دست | صور اسرافیل (زهرا) | خانوم مهندس می نویسد | به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر ) | پرسش های علی ( علی) | زنبور ( علی ) | امروزه ( سیروس خلیلی ) | خدا - عشق - امید ( زهرا ) | دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف ) | وب نوشت های یک دانشجو ( مرتضی طاهری ) | مرد کاغذی (ابراهیم ) | زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) | امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) | با طعم توت فرنگی(توت فرنگی) | Always in All Ways |میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio) | فتوسنتز کرفس | رهگذر (ستاره)

۳۰ مهر ۹۰ ، ۰۷:۵۲ ۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

تف سربالا

عجیب است که عده ای به نام حمایت از ملیت ایرانی و نژاد ایرانی بزرگترین توهین ها را به ملت ایران می کنند.

گاهی میگویند:«ملت ایران با کمال جدیت می خواست از حکومت و رژیم و آیین خودش دفاع کند ولی با آن همه شوکت و قدرت و جمعیت صد و چهل میلیونی و وسعت سرزمین، در مقابل یک عده پنجاه شصت هزار نفری عرب شکست خورد». پس چه ننگ بزرگی!

گاهی می گویند: «ایرانیان چهارده قرن است که زیر یوغ عرب هستند؛ یعنی با آنکه سیادت نظامی عرب یکصد سال بیشتر طول نکشید، هنوز پشت ایرانیان از ضربتی که چهارده قرن پیش خورده، راست نشده است. زهی ضعف و ناتوانی و بی لیاقتی و بی عرضگی!

ملتهای نیمه وحشی آفریقا پس از قرن ها استعمار همه جانبه اروپایی ها، زنجیرها را یکی پس از دیگری پاره میکنند و خود را آزاد می نمایند. اما ملتی متمدن و دارای سابقه فرهنگی کهن از قومی بیابانی شکست میخورد و طولی نمیکشد که قوم فاتح نیروی خود را از دست می دهد اما این ملت شکست خورده هنوز از خاطره شکست چهارده قرن پیش وحشت دارد. و روز به روز بیشتر فکر و آداب و رسوم و زبان قوم فاتح را علیرغم میل باطنی خود وارد زندگی خود میکند!

گاهی می گویند: «ایرانیان از آن جهت شیعه شدند که در زیر پرده تشیع معتقدات و آداب کهن خویش را حفظ کنند؛ در همه این مدت طولانی از روی نفاق و دورویی اظهار اسلام کردند و همه ادعاهای مسلمانی شان که تاریخشان را پر کرده است و از هر قوم دیگر بیشتر بوده است دروغ محض است؛ چهارده قرن است که دروغ می گویند و دروغ می نویسند و دروغ تظاهر می کنند» زهی بی شرافتی و نامردی!

گاهی می گویند: «ریشه این همه گرایش ها، فداکاریها، درک یک سلسله حقایق و معارف و سنخیت اسلام و تشیع با روح ایرانی نبوده است، بلکه فقط یک پیوند زناشویی بوده است، این ملت فقط به خاطر یک پیوند زناشویی، مسیر زندگی و فرهنگ خویش را تغییر داد». زهی بی اصالتی و بی ریشگی!

گاهی میگویند: «ایرانی مایل بود از حکومت و آیین آن روز خویش دفاع کند و حمایت نماید اما نکرد، ترجیح داد خود را کنار بکشد و تماشاچی باشد». زهی پستی و نامردی!

طبق اظهارات این بی خردان، ملت ایران پست ترین و منحط ترین ملل جهان است، زیرا ایرانی از ترس خط قدیم خود را رها کرد و خط عربی را به کار برد، از ترس به زبان عربی بیش از زبان فارسی اهمیت داد و برایش فرهنگ و قاعده و دستور نوشت، از ترس به بچه های خود زبان عربی می آموخت، از ترس مفاهیم اسلامی را در دل ادبیات خود جای داد، از ترس دین قدیم خود را به دست فراموشی سپرد، از ترس حکومت مورد علاقه خود را حمایت نکرد، از ترس به کمک کیشو آیین محبوب خود برنخاست.

خلاصه از نظر این مدعیان، در طول این چهارده  قرن آنچه در تاریخ این ملت رخ داد. بی لیاقتی، نفاق و دورویی، ترس و جبن، بی اصالتی، پستی و نامردی بوده است؛ چیزی که وجود نداشته «تشخیص» و «انتخاب» و «ایمان» و «حقیقت-خواهی» بوده است. از این رو بزرگترین اهانتها از طرف این نابخردان به ملت شریف و نجیب ایران وارد می شود. (متفکر شهید مرتضی مطهری)

http://s2.picofile.com/file/7162379244/js_preloader.gif نظر شما چیه؟ موافقی یا مخالف؟
۲۷ مهر ۹۰ ، ۱۲:۱۷ ۲۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

علی خسته است

در ایستگاه اتوبوس، منتظر بودم. و فقط نظاره میکردم. بی سر و صدا آمد. بچه اش را در فاصله چند متری من بر روی زمین گذاشت. با سرعت و با حداقل احتیاط از این سمت خیابان به سمت تپه زباله ها رفت. زباله هایی که معمولا از تالار عروسی کناری جمع شده است.جوانی سر او فریاد زد تا از آنجا دور شود. اضطراب از نوع حرکاتش پیدا بود ولی تا وقتی که چیزی قابل خوردن برای خودش و کودکش پیدا نکرد از آنجا دور نشد. بلافاصله بعد از تامین غذای خود و بچه، شروع به دویدن کرد تا از خیابان عبور کند. همچنان من در کمال حیرت فقط نظاره میکردم. و میدیدم که چگونه و با چه عشقی به سمت بچه ضعیف اش میرفت تا او را سیر کند. خیابانی که ماشین ها با سرعت از آن عبور میکردند. ناگهان صدای ممتد بوق با صدای تیز ترمز درهم آمیخت...

 
کار تمام شد. زیر چرخ های ماشین له شد و ماشین بی اعتنا راهش را ادامه داد. گربه در مقابل دیدگان کودکش جان داد.آه و ناله بچه گربه در کنار جنازه مادرش عرش خدا را هم به لرزه می انداخت ولی دل هیچ انسانی نلرزید.

  بعضی ها شب میمیرند، بعضی ها روز. ولی من شبانه روز...

  این آهنگ رو که ظاهرا فرزاد فرزین خونده رو شنیدید؟

۲۴ مهر ۹۰ ، ۰۷:۴۸ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

جـــــــــــــــ تهران از ایران ـــــــــــــدایی

در این چند سال طی تجارب مختلف از جمله درصد شرکت کنندگان انتخابات در تهران، تظاهرات مختلف توسط مردم تهران، درصد مهاجرت به خارج از کشور تهرانی ها، و حتی نوشته ها و صحبت های مردم تهران نشون از اینه که مردم تهران ناراضیترین، ناامید ترین و بی انگیزه ترین مردم کشور هستند(خصوصا به وضع موجود). و از اونجایی که من بارها به تهران سفر کرده و وضعیت شهر تهران را از دور و نزدیک لمس کردم باورم اینگونه شد که تهران امن ترین، زیبا ترین، پر امکانات ترین و مرفه ترین شهر ایران است. برای مثال؛ بیکاری در تهران ِ 9 میلیونی در این سالیان اخیر حدود 13 درصد بوده و هست[1]. در مقابل اهواز با جمعیت 1 میلیونی اش و با دارا بودن ظرفیتهای مختلف کاری خصوصا نفت و کشاورزی بیکاری حدود 25 درصد است[2]. سوال من این است؛ به نظر شما علت این شدت نارضایتی مردم شهر تهران چه میتواند باشد؟

1.    سطح بالای آگاهی مردم تهران
2.    تغییر جنس نیازها و خواسته های مردم تهران
3.    افزایش شدید توقعات مردم تهران
4.    دسترسی با رسانه های مختلف و تحت تاثیر سیاه نمایی قرار گرفتن
5.    تغییر باورها و عقاید مردم تهران (مثلا از خدا محوری به اومانیسم)
6.    مظلومیت و محرومیت مردم تهران در بعضی زمینه ها

یکی از موارد بالا (و یا موارد دیگر مورد نظر خودتان) را انتخاب کرده و دلیل انتخابتان را هم ذکر کنید.

  امروز هشتاد و چهارمین سالگرد اجباری شدن خدمت سربازی را به همه سربازان بالخصوص علیرضای خودمون تبریک و تهنیت عرض می نمایم(:  (وقتی همش گوشیت خاموش باشه راه دیگه ای هم هست بات سلام و احوال پرسی کرد؟)

  تولدت مبارک

۱۹ مهر ۹۰ ، ۰۸:۳۱ ۲۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

نظر سنجی

با تشکر از همه دوستان خوبم که در نظر سنجی وبلاگم شرکت کردند. نتیجه این شد:

۵۲ درصد نوشته های وبلاگم را در سطح خوبی دونسته اند. ۲۹ درصد هم نوشته هام را متوسط دونستند. و ۱۷ درصد هم ضعیف دونستند. +

پی نوشت: بازم خدا رو شکر

پی نوشت: در نظر سنجی جدید هم شرکت کنید و آزادانه و به هر تعداد که تمایل دارید هر کدام از گزینه ها ترجیحی خودتون رو انتخاب کنید. لطفا از الان شرکت کنید چون در پایان مهلت نظر دهی شلوغ میشه

۱۸ مهر ۹۰ ، ۱۰:۵۹ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

صرفا جهت اطلاع !

معمولا مد شده و در وبلاگ ها هم بسیار میخوانم که وقتی کسی میخواهد مردم را نکوهش کند میگوید عوام اینگونه اند. بنده_ی خدا خودت هم عوامی. مثل من عوام! مثل بقیه عوام! مگر عوام به چه معناست؟ عوام در مقابل خواص است. و خواص افرادی هستند که نبض جامعه در دستشان است. یعنی قادرند در جامعه تاثیر ویژه بگذارند. من و تو اگر خدای نکرده فرزند رییس جمهور هم باشیم عوام هستیم. فردی  که یک متری اطرافش را نمیتواند تغییر دهد عوام است. مایی که بود و نبودمان در محله خودمان هم فرقی ندارد چگونه فکر میکنی در جامعه تاثیر گذاریم؟ البته جهت اطلاع میگویم و الا امر دست توست!   
                                         امضا: علی
۱۴ مهر ۹۰ ، ۱۸:۰۰ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

میبیند اگر ذره ای اندر ته دریاست

پرده اول◄ خدا را باید محاکمه کرد. خداوند نسبت به مخلوقات خود و بخصوص انسان ها عملکرد ضعیفی داشته است. خدایی که هیچ تاثیری بر مخلوقات خود ندارد شایسته پرستش نیست، هیچ کنش و واکنش قابل لمسی از خود نشان نداده و نمی دهد.جهان و هر آنچه که در آن است را آفریده و به حال خود رها نموده است. چه خدای ضعیفی!؟ چه خدای بی رحمی!؟ خداوند نسبت به مخلوقات هیچ احساس مسئولیت نمیکند. خدایی که در جهان امروز این همه تنهاست و بسیاری از دانشمندان و قدرتمندان جهان به او بی اعتنا هستند خدا نیست بلکه باوری است برای ضعیفان تا به خود امید دهند.

پرده دوم◄ هیچ برگ درختی نمی افتد مگر به اذن خداوند. اگر او اراده نکند نمی توانی دمت را باز دم کنی. انسان اختیاری از خود ندارد. و اوست قدرت مطلق. حیات و قدرت و علم فقط از آن اوست. و او به هر کس که دوست میدارد نور ایمان می دهد و او را از ظلمت به روشنایی می کشاند. و تقدیر خداوند بر این است که جهان در ظلمت فرو برود تا منجی ظهور کند و جهان را پر از عدل و داد کند. از ازل رزق و روزی هر شخص را معین کرده است. حرکت انسان برای کسب علم و قدرت نوعی تحدی گری (جنگ طلبی با خدا) است. و آینده زمین فقط برای مومنین است.

پشت صحنه    سیستم هدایت کردن او متفاوت است.  او تنها وجودی است که انسان ها را انسان حساب کرده و با جو سازی و تبلیغات گسترده به هدایت کردن انسان ها نمی رود. او می خواهد انسان ها رشد کنند. نظارت میکند و اجازه می دهد خود انتخاب کنند مسیرزندگیشان را. برای تک تک انسان ها برنامه دارد. ولی نه با جنگ روانی! بلکه با ایما و اشاره. چرا که العاقل یکفیه الاشاره (یک اشاره برای عاقلان کافی است) و اگر هنوز عقل بشر (این پیامبر درونی) کوچک است پیامبر بیرونی میفرستد تا معلم بشر گردند. و اگر بشر به مثابه بک جوان خام و مغرور علیه پیامبران بیرونی طغیان کند از او اندکی فاصله میگیرد تا بشر انرژی خود را خالی کند. تا این حس نیاز به مربی در انسان ها تقویت شود. تا عطش بشر به هدایت افزون گردد. او میبیند. او میداند. او می خواهد که انسان هم بداند. و بفهمد. او عاشق مخلوق خود است. هیچ عاشقی معشوقش را تنها نمی گذارد ۩

پی نوشت: در این جهان که حق و باطل در هم آمیخته شده اند بیهوده ترین کلام این است که بگوییم امام زمان در ایران حکومت میکند.
پی نوشت: عنوان این مطلب برگرفته از یک دیالوگ شهاب حسینی در سریال بی نظیر شوق پرواز است.
پی نوشت: پشت صحنه مدیریت جهان را فقط براساس قرآن کریم می توان نوشت.
۱۲ مهر ۹۰ ، ۰۷:۴۳ ۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

به آرامی مغز ما را خورد میکنند

تا حالا وسایل تحریری چند دهه گذشته را با این دهه مقایسه کرده اید؟

چرا تصاویری که روی اکثر وسایل تحریری وجود داشت عوض شده و چه چیزی جای آن را گرفته؟

به آرامی فکرمان را خورد میکنند. و ما را به هر چه که دوست دارند تبدیل میکنند.

بی ربط نوشت: خیلی این آهنگ رو دوست دارم:  Tell Me Why .wmv

۱۱ مهر ۹۰ ، ۰۸:۱۱ ۲۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

انسان فرشته است يا حيوان؟

اصلا اين درست نيست. رفتارت رو ميگم. يه مدت شده بودي شيطان رجيم و هر كاري ميكردي و هر حرفي ميزدي، هر چيزي ميخوردي و هر جا دوست داشتي ميرفتي. به قول بعضي ها هرزه شده بودي. وقتي هم بت ايراد ميگرفتيم ميگفتي من آزادم و به كسي مربوط نيست.بعد چند سال الان رفتي تو فاز عرفان و معنويت. همه چيز رو ول ميكني بست نشستي سر سجاده و قرآن و ذكر و دعا. هر شب هم برنامه احيا داري. كار هم كه نميكني! و اين رو هم گذاشتي به پاي ايمان و تقوا.

به نظر من اگه قراره شخصي پايبند به اخلاق و شرافت انساني نباشه خدا نياز نبوده انسان خلق كنه ميرفت يك حيوان خلق ميكرد.
و اگه قراره شخصي بشينه فقط عبادت خدا و سجاده و معنويت... باز هم به نظرم بهتر بود خدا يك فرشته خلق ميكرد و همين كار ها را اون براش انجام ميداد. نياز به آفريدن انسان نبود ديگه.
اينجاست كه حرف آلبركامو رو ميشه بهتر درك كرد كه انسان تنها موجودي است كه نمي خواهد انسان باشد.

+ مگه نه؟

۰۸ مهر ۹۰ ، ۰۸:۵۶ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

ابراهیم حاتمی کیا + فیلم

نمیدونم تا حالا برنامه پارک ملت را دیده اید یا نه. یک برنامه فوق العاده جالب که هر شب در شبکه یک اجرا میشود. دو شب پیش مهمان ویژه آنها ابراهیم حاتمی کیا کارگردان بزرگ کشورمون بود. همونطور که قابل حدس بود بحث خیلی داغ بین مجری و مهمان صورت گرفت. خلاصه حرف های آقای حاتمی کیا این بود که من علاقه ی ویژه به ساخت فبلم های دفاع مقدس دارم. و بلکه نسبت به ساخت این فیلم ها احساس تکلیف میکنم. ولی طرز تفکر منِ کارگردان، با فردی که باید امکانات ساخت همچین فیلم هایی را میدهد (امکاناتی از قبیل تانک، تفنگ و...) یکسان نیست. مسئولینی که این ابزار را دارند میخواهند طبق خواسته آنها فیلم بسازم. و به همین خاطر مدتی از فیلم های دفاع مقدس فاصله گرفته ام. البته ایشان تاکید ویژه ای داشتند که ما برای دفاع مقدس هیچ کاری نکردیم. حرف های نزده_ی بسیاری وجود دارد که بایستی درباره آنها فیلم ساخت. حالا کار نداریم که مجری اصرار داشت آقای حاتمی کیا تغییر کرده است.
واقعیت مطلب هم همین است. حرف های نگفته بسیاری درباره این 8 سال جنگ وجود دارد که باید زده شود. تجربه هم ثابت کرده که مردم استقبال میکنند. مثلا یک نمونه همین 3 فیلم اخراجیها که در جمع 17 میلیارد تومان فروش داشت. یا کتاب بسیار خواندنی "دا" که تا انجا که من دیدم به چاپ 150 هم رسیده است. (این کتاب در مهر ماه سال 87 برای اولین بار منتشر شد)
پی نوشت: آقای حاتمی کیای عزیز! حالا اینقده ناز میکنی که چی؟ خب معلومه ساختن فیلم های جنگی دردسر داره. نگا کن! هی فیلم نساختی! هی نساختی! هی نساختی تا کار به اینجا کشیده شد:
دانلود
با وجود اینکه این 8 سال جنگ در مقابل همه ایران بود و اون ها به هیچکدوم از مردم ایران رحم نمیکردند ولی دیدیم که عموما یک عده خاصی با گرایش های خاصی داوطلبانه به جبهه رفته اند. راستی وقعا چرا کمتر روشنفکری در جبهه ها حضور داشته و افکار ناسیونالیستی (ملی گرایی) نتونست آن ها را به جبهه ها بیاره؟

۰۵ مهر ۹۰ ، ۰۷:۵۴ ۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

18+

حدیث نفس: قدم به قدم از تو دور شدم. می شوم. و تو را به تاریخ خواهم سپرد. شاید روزی برسد حصرت بخورم که بازگردی. یک لحظه! فقط یک بار دیگر تجربه ات کنم. ولی افسوس، که این رفتن بی بازگشت است. بهار کودکی-ام که سال هاست رفت و فقط حس کودکانه-ای من را صدا میزند. و اینک تابستان نوجوانی هم به دنبال او دارد ناپدید میشود. و اکنون فقط سایه ی او را از دور نظاره گرم. نمی دانم چگونه گذارندمش. خیلی زود گذشت. چه خاطرات تلخی به همراه او از من دور می شوند. چه تجربه های سختی. حالا که جوانی را در پیش روی خود دارم چه کنم؟ چگونه خواهم شد؟ چه روی خواهد داد؟ اصلا جوانی-ام را به سلامت خواهم گذراند یا جوان مرگ خواهم شد؟ نمیدانم.
در طول این سالها جوانی مواردی را فهمیدم که به گمانم من هم باید این چنین شوم؛

1.  حالا که جوانم باید تا میتوانم شور و نشاط داشته باشم و از هر چیزی که احساس شادی به من دهد نهایت استفاده را بکنم. مثلا شراب، قرص اکس و...
2.  هیجان از مختصات جوان امروز است. پس بجاست دست به خطرهای بزرگ بزنم. با سرعت برانم و...
3.  تا آنجایی که من فهمیدم جوانی و تفریح هر دو با هم عجین اند. احتمالا باید 75 درصد دوره جوانی ام را صرف بازی، فوتبال، گشت و گذار و ... کنم.
4.  عقیده و اعتقاد به طور کلی از مواردی است که دست و پاگیر دوره جوانی است. پس تا وقتی که عقایدم به نفع من است قبول دارم و گرنه بیخیال عقیده.
5.  روش گفتاری و جوان باید متفاوت باشد. مثلا از الفاظ خفن، باحال، تیکه و... بسیار استفاده کنم. از لغات انگلیسی و خصوصا کلمه اوکی هم بسیار استفاده کنم. گرنه جوان نیستم.
6.  ظاهر یک جوان رشید باید به اصطلاح فشن باشد. مثلا شلوار پاره باشد و... . اگر کسی هم ایراد گرفت نباید توجه کنم چرا که گوینده خر است! هر که میخواهد باشد. خر است!
7.  اگر تا قبل از این نباید دنبال دختر مردم میرفتم و یا نباید فیلم های [بیییییب] را میدیدم بعد از این آزادم هر چه که میخواهم ببینم و ترجیحا هر هفته یک بار با شخصی رابطه نامشروع برقرار کنم. چرا که این از نیاز های طبیعی جوانی است!
8.  بعد از این متناسب با شرایط جوانی باید همیشه ناراضی باشم. همیشه در حال نق زدن باشم.
9.  غرور باید بسیار زیاد شود. یک جوان سالم نباید هیچگاه از حرفش کوتاه بیاید. نباید انتقاد پذیر باشد. نباید به پدر و مادرش احترام بگذارد. با استادش مانند یک دوست کوچکتر برخورد کند! و...
10. اگر کسی گفت چرا اینگونه ای؟ همیشه یک جواب ثابت دارد: جوون نیستی نمیتونی جوونی رو درک کنی!
پی نوشت: یک جوان ایرانی مختصات زیادی دارد. چند مورد را شما بفرمایید. و بدین گونه کمکم کنید تا آینده ام را تصور کنم.

۰۱ مهر ۹۰ ، ۱۳:۱۹ ۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری