وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

۲۱ مطلب در بهمن ۱۳۹۰ ثبت شده است

شوق پرواز

"جنگ احساس مسئولیته نه شلیک گلوله..."
چند سالی هست شب های جمعه ما گره خورده به شبکه یک. بعد از سریال بی نظیر مختارنامه که مانند یک خاطره برای همیشه در ذهنم ماندگار خواهد ماند سریال شوق پرواز هم تموم شد. و البته تموم شد که ما شروع کنیم. جمله اولی به نظر من یکی از بهترین دیالوگ های فیلم بود. دستشون درد نکنه واقعا...
+ طی گشت و گذاری که تو وبلاگ ها داشتم به این نتیجه رسیدم که بیشتر ما وبلاگ نویس ها در این دنیا سیر نمیکنیم. هر چی گشتم یه دونه هم پیدا نکردم که از کشورهای منطقه بنویسه. از این جهت تصمیم گرفتم درباره بحرین بنویسم. ولی به دو علت پشیمون شدم! یک اینکه در کشور ما همه حرف ها درباره بحرین زده میشه و چیزی جدیدی برای گفتن نمونده. دوم اینکه میدونستم اگر بنویسم داد همه درمیاد که چرا از سوریه چیزی نگفتی!!! لذا تصمیم گرفتم درباره سوریه بنویسم که چشم بعضی ها از حدقه دربیاد! اگر دوست داشتید بخونید+
۳۰ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۵۴ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

هو یــــج

   آقا این چه وضعشه؟ واقعا دارم به تناقضات حاد اخلاقی میرسم! قبلن روی دیوار مدرسمون میزدند "با هم بخندیم، به هم نخندیم". الان رسما صدا و سیما داره بهمون میگه: "همه باهم، بهم دیگه بخندیم" من نمیفهمم! نه به اون ندادن مجوز به فیلم مهران مدیری و نه به این برنامه  ضعیف و مسخره [و گاهی بامزه] خنده بازار! یا اون فیلم قهوه تلخ که در صدا و سیما حتی اجازه پخش تبلیغاتش داده نشد ولی وزارت ارشاد کلی براش بشکن زد! یا این فیلم "قلاده های طلا" که معاونت سینمایی اون را بالا سرش گذاشت ولی یه معاونت دیگه توقیفش کرد! جشنواره فیلم فجر در مسابقه راهش نداد ولی پرویز شیخ طادی سیمرغ بلبریگن بهترین کارگردانیش را بهش داد! حالا بماند فیلم جدایی ها که نمایشگاه تناقضات بیکاران کشوری و لشکری بود. خو اینجوری نمیشه که! با این وضع که شما دارید ادامه میدید همه میفهمند که هیچی به هیچی بند نیست.حتی اون بازیگر هالیوود که دیشب اخبار نشون داد هم فهمید فقط امام زمانه که این مملکت را سرپا نگه داشته و گر نه همینجوری الکی نمیاد که شیعه بشه. لذا اینجانب رسما اعلام می کنم که صحبتهای علی دایی را قبول دارم و از ایشون و بیاناتشون دفاع میکنم. گفتم تا فردا نام ما را در لیست ساکتین و یا مردودین فتنه قرار ندن! آره عمو اینجوریه ما همیشه تو صحنه ایم
۲۷ بهمن ۹۰ ، ۰۹:۰۱ ۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

بلانسبت همه عاشقانم

والنتاین روز عشق نیست! روز هوس است.

+ عشق یعنی یه پلاک، که زده بیرون از دل خاک...

۲۵ بهمن ۹۰ ، ۱۸:۲۲ ۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

به مناسبت روزی که زود شب شد

   پارسال در چنین روزی من حس روشنفکریم گل کرد و رفتم سایت BBC را چک کردم که ببینم بالاخره نظام ساقط میشه یا نه!؟ خب به هر حال شبکه ها و سایت ها به قدری سر این روز تبلیغ کردند و مانور دادند که اگر نصف این تبلیغات را علیه اروپا انجام میدادند الان اتحادیه اروپا هفت کفن پوسونده بود! منم تصورم این بود سایت BBC حرفه ای عمل میکنه و واقعیت هایی که در اینجا سانسور میشه را بیان میکنه! دیدم تیتر زده بود که اخبار لحظه به لحظه ۲۵ بهمن، همینجور که داشتم میخوندم وچشمام داشت از حدقه میزد بیرون یهو به این خط رسیدم:

15.39 گزارش ها از ادامه تجمعات اعتراضی در شهرهای شیراز، اهواز، اصفهان، رشت و کرمانشاه حکایت دارد.[2]

   بی وجدان ها بهتر از راست دورغ میگند! آخه به جان مادربزرگم اهواز پشه هم پر نمیزد، یا مثلا مدتی پیش شنیدم که همین سایت زده بود بخاطر جایزه اصغر فرهادی موجی از شادی ایران را فرا گرفت[!؟]
+ و بدین شکل در همان روز مطلبی را نوشتم که عشقمه (:

۲۵ بهمن ۹۰ ، ۰۸:۰۵ ۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

وطنم ایران

نه غزه، نه لبنان،نه ایران! جانم فدای تمام آزادگانی که این نهضت را رقم زدند و میزنند. این یک عزم ملی نیست، عزم تاریخ است برای پایان دادن به تیره ترین شبهای تاریخ. من نه از این نسل که از نسل همان زخم خوردگان و شلاق خوردگان شبهای تاریک روزگارام که این را باقلم نه! باخون خواهم نوشت...
۲۱ بهمن ۹۰ ، ۱۷:۲۲ ۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

"من و تو"

بعد عمری شبکه "من و تو" را گرفتم. چند دقیقه منتظر شدم یهو یادم اومد که این شبکه دعای کمیل نمیذاره! خاموشش کردم:دی

+ اومده بودم میلاد پیامبر اکرم را تبریک بگم. هر ساله در این روز احساس خوشایندی به من دست میده که قابل توصیف نیست. ولی یادداشتی را در جایی دیدم که خیلی من را آزار داد. در مقابل این را نوشتم: عصر وارونگی ها

۲۰ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۴۷ ۱۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

تصویر تو

تصویر تو با مهر و محبت که قرین است
چشمان قشنگت چو ستاره پرنورترین است
تقدیر من و لوح اثرهای تو اینگونه رقم خورد
تاب دل من با رخ مهتاب تو نزدیکترین است
خیری که ز من هیچ ندیدی، به جز های و هیاهو
انگار که قلب منو غصه تو چفت و عجین است
ای کاش که تا ریشه و بنیاد بسوزیم
ای مرگ براین حجم سخنها که سوزندترین است
حجم تپش قلب تو از حد میانگین فزون گشت
ولله که سهم تو از این عالم مکار نه این است
نگذار در اندوه نبود تو بسوزم
شخصیت پر عشق تو بالاتر از این است
این خشکی افکار سرم کور، چرا شعرمن این شد؟
اشعار من این است، چون درد من این است

+ تقدیم به دامن پر مهر مادری که هیچ چیز تقدیمش نشد
۲۰ بهمن ۹۰ ، ۱۶:۴۶ ۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

سوره مکتوب آیه ۵۷

ای کسانی که دینتان را ارث میبرید! از کفتان خواهد رفت. چرا که باد آورده را باد خواهد برد. دینت را میگویم.

+ آرشیو
+ مکتوب را چقدر میشناسید؟ "حقیقت امر..." را بخوانید (:
+ با امروز دقیقا دو ماه از تولد مکتوب میگذره...
۱۸ بهمن ۹۰ ، ۱۵:۰۴ ۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

قانون کشف می کنیم حتا!

جدیدا دو قانون کشف کردم که برام خیلی جالب بودن گفتم به شما هم بگم شاید بکارتون بیاد!
یکی اینکه اگر کسی مکانی را برای تجارت کرایه کنه (مثلا زمین و یا مغازه) بعد از زمان خاصی (به گمانم پنج سال) این محل تجاری  به اون مستاجر تعلق میگیره. هر جور فکر کردم دیدم قانون خیلی خوبیه. به هر حال بعد از 5 سال تجارت در یک مکان خاص، اون مکان رونق زیادی میگیره و بعد از 5 سال صاحب اصلی بیشتر از ارزش واقعی مکان تجاری پول به دستش میرسه. یه قانون دیگری هم هست که ظاهرا تو همین چند سال اخیر تصویب شده که درمان همه تصادفی ها در تمام بیمارستانهای کشور رایگانه. مثلا اگر یک نفر تصادف کرد با سرعت ببرینش بیمارستان و هیچ نگران هزینه درمانش نباشید حتا پرونده اش را پرستاران تکمیل میکنند.

+ دیشب یخ زدیم از سرما درجه هوا شده بود دو!!
۱۶ بهمن ۹۰ ، ۱۸:۱۵ ۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

۲ - ۳

خیلی مسخره است. قرار بود بازی حداکثر ۲ - ۲ بشه. نمیدونم چرا دنیزلی اینکار را کرد. این برد پیروزی اصلن قبول نیست. به نامردی برد!
دیگه انگیزه ای برای ادامه زندگی ندارم
۱۵ بهمن ۹۰ ، ۱۱:۴۷ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

فرهنگ پدرسوختگی

ــ ببین عزیزم! تو زندگیت یا باید خرخون باشی یا خر پول. و گرنه باید مثل خر کار کنی
+ خو فرقشون چیه؟ در هر سه حالت خریت محضه
ــ خب به هر حال خریت بهتر از اینه که گوسفند باشی

نتیجه گیری اخلاقی: آدم سگ بشه! ولی بددهن نشه!

۱۳ بهمن ۹۰ ، ۰۷:۵۳ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

حاج آقا

+ علی با یک دوست فوق العاده مایه دارش سوار اتوبوس میشه! سپس در ایستگاه بعد یک روحانی سوار میشه.
من: سلام
حاج آقا: علیک سلام
من: بفرمایید بشینید...
حاج آقا: ممنون راحت باش (بعد از یه خورده تعارف میشینه)
دوستم یک نگاه عاقل اندر سفیه به من میندازه و با نیشخند موزیانه ای بدون هیچ مقدمه از من میپرسه: هدف بعضی ها که میرند حوزه و آخوند میشند چیه؟
من: ها؟
حاج آقا: اگر ما نریم حوزه و آخوند نشیم جوونها کی رو مسخره کنند و به کی فحش بدن؟
من:
۱۱ بهمن ۹۰ ، ۱۰:۰۴ ۱۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

آگاهی بخشی یا تحمیق افکار عمومی! کدام؟

   مدتی قصد داشتم درباره وضعیت بعضی سایت ها و ایمیلها کمی حرفی بزنم. ولی نمیدانم چرا دیگر دلم به نوشتن این سیاق متنها نمیرود. تا اینکه دو روز پیش ایمیلی برایم ارسال شد به این عنوان "تحریف تاریخ در کتاب تاریخ دوم راهنمایی[1]" متنی که فریاد میزد، دروغ است و سندیت نداره. دیشب ایمیل دیگری برایم ارسال شد که "مطلبی که در ایمیل شما با عنوان تحریف تاریخ مقطع دوم راهنمایی از آن یاد شده، در واقع نوشته طنزی است که  نخستین بار در وبلاگ گامرون..." و این شد که اعصابم شدیدا خورد شد و  چیزی به ارسال کننده گفتم که نباید میگفتم. ناراحتی من فقط بخاطر این ایمیل نبود. موضوع فقط این نیست که بعضی ها دنبال یک نقطه سیاه در دشمنشان هستند و تا اینکه ببینند جایی مطلبی بر علیه نظام نوشته شده بدون نقد و بررسی هوارش میکنه و از کاه کوه میسازند و... چرا که این ایراد گاهی در این طرف هم دیده میشود. بیایید کمی عمیق تر به این موضوع نگاه کنیم.
   میگویم چطور است این صد ایمیل آخری ایمیلم را چک کنید! ایمیل های خبری که عموما یا دروغ، یا تحریفی، یا همراه با تحلیلی های مغرضانه و بی اساس هستند همه بدون استثنا گزینشی و یکجانبه اند و صرفا یک تصویر کریه و چرکین از ایران اسلامی نمایش میدهند. حتی بعضی از این اخبار هرگز واقعی نیستند بلکه آرزوهای خود را به عنوان خبر درج میکنند. و عجیب است که گاهی اتفاقات مثبت را هم سیاه نشان میدهند.
   جالب اینجاست که همه سخنان زیبا، تصاویر زیبا، ابتکارات و ابداعات و هر چیز مثبتی که در این دست سایتها و ایمیل ها نمایش میدهند مربوط به غرب است. و بگونه ای ضایع این مسئله به من و شما القا میکنند که در غرب همه چیز خوب است و در اینجا همه چیز سیاه است. این دیگر آگاهی بخشی نیست بلکه صرفا توهین به شعور ماست.
   نتیجه این یکجانبه نگری های چه خواهد بود؟ دکتر شریعتی در کتاب خودآگاهی استحماری میگوید: "آن چنان مذهبمان را تحقیر کردند, زبانمان, ادبیاتمان, فکرمان, گذشته مان, تاریخمان, و اصلا نژادمان را, و همه چیزمان را چنان تحقیر کردند, و ما را به قدری آدمهای دست دوم حساب کردند که ما نشستیم خودمان, خودمان را مسخره کردیم! و در عوض خودشان را آنقدر برتر و بالاتر و عزیزتر نشان دادند, به ما باوراندند که ما تمام تلاش و دعوت و آرزو و مبارزه مان برای نوکری فرنگ شد تا اینکه ادای آنها را در بیاوریم, شبیه به آنها حرکت کنیم, حرف بزنیم, راه برویم."
   در جایی دیگر میگوید: "نژاد برتر, ملت برتر و حتی آدم برتر برای اینکه قوم و ملت یا آدمی را به زیر مهمیز قدرت و تسلط خودش بکشاند تحقیرش می کند. به قدری مذهبش را, ایمانش را, ادبش را, فکرش را, شخصیت هایش را, گذشته اش را و همه چیزش را تحقیر می کند که او برای اینکه از مسیر تهمت ها و تحقیرهای او, از جاییکه همیشه به وسیله او تحقیر می شود, فرار کند؛ به دامن خود او پناه می برد و خودش را به شکل او در می آورد که دیگر در مسیر تهمت های او نباشد!"
   دقت کرده اید که در این زمان همه خلقیات، لباسها، خوراکیها، خانه ها، افکار، و حتی طرز حرف زدن ما دارد شبیه غربی ها میگردد؟ قبول دارید که ما داریم تبدیل میشویم به کسانی غیر از خودمان!؟ راستی شما بعد از خواندن ایمیلهایی مانند ایمیل "تحریف تاریخ در کتاب تاریخ دوم راهنمایی" احساس حقارت نکردید؟ عصبانی نشدید؟ میدانید این عصبانیت خفته مغز انسان را از کار می اندازد؟


به آرامی...

به آرامی مغز ما را خورد میکنند...
۱۱ بهمن ۹۰ ، ۰۹:۲۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

۳۳ سال جنگ تحمیلی کی پایان می یابد؟

   ایالات متحده از دو حکومت حمایت شدید میکرد و با تمام توان برای پایداری آنها انرژی صرف کرد؛ یکی ایران در دوره پهلوی و دیگری اسرائیل. حالا شد اسرائیل و سعودیه. و فردا میشود فلان و فلان. چه اهمیتی دارد؟ حرف من چیز دیگری است. من این وبلاگ را زدم تا روزنوشت های خودم را در آن مکتوب کنم و در معرض دیدگاه شما قرار دهم. روز نوشت های من دغدغه های و اندیشه های من هستند نه کس دیگر! این روزنوشته ها شاید مورد پسند بعضی ها نباشد. و شاید توقعت از قلم من چیز دیگری باشد. مثلا شاید توقع داشته باشی درباره گرانی ها و وضعیت اقتصادی حرفی بزنم که البته من در آن هیچ تخصصی ندارم. ولی من عوام جهان سومی ترجیح میدهم با همین تحلیل های خودم اتفاقات پیرامون خود را تفسیر و توجیه کنم. مثلا بخشی از وضعیت اقتصادی کشور را نامربوط به تحریم ها نمیدانم. البته یقین بدانید پیش نهادها و پس نهادهای شما در روند نوشتاری من بی تاثیر نخواهد بود. به این میگویند یک مقدمه بی در و پیکر!
از شما دعوت میکنم که ادامه مطلب را بخوانید (:
ادامه مطلب...
۰۹ بهمن ۹۰ ، ۱۲:۳۶ ۱۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری