وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دختر» ثبت شده است

عصمت های جوانی

آره! خوشکلی...
خوشتیپی...
راحت میتونی از همه دلبری کنی...
به اینم فکر کن به این پسری که تو ماشین اینطور تنت را بهش چسبوندی، و احتمالا داری لذت میبری، و اونم داره از خجالت آب میشه، تا قبل این گرمی تن هیچ دختری را لمس نکرده؟ اینم مثل حجابت فقط مربوط به خودته؟ میدونی بعد از پیاده شدنت، گرمی تن تو... ماری تو وجودش زنده میکنه؟ که نیشش به افراد معصوم دیگه ای میخوره!؟ دخترکان جامعه ما چی شد که به اینجا رسیدند...؟

+ ما آدما نسبت به بعضی گناهان معصومیم. حتی فکر انجام دادنش به سرمون نمیزنه. مثل مشروب، مثل قتل، مثل مثل... گاهی شنید و یا دیدن و یا لمس کردن های ناخواسته، عصمت های جوانی ما را لکه دار میکنند. مواظب عصمت هاتون باشید که اگه از دستشون دادید راه جبران ندارند.
۲۰ مرداد ۹۳ ، ۰۹:۵۳ ۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

عمه سادات؛ ۱۲۶۰مین زادروزت مبارک

با دقت بند بند این جملات رو بخون و سعی کن تصورشون کنی
یه دختر...
میون مردم عرب [که می‌گند برای زن ارزشی قائل نیستند]
تو اوج جوونی یعنی ۲۸ سالگی... ولی هنوز مجرد
تمام مردم شهر میشناسنش و بش احترام میذارند
بدون اینکه مسئولیت رسمی داشته باشه بینشون مانند یک رهبرِ
در عین اینکه یک دخترِ لطیفیه؛ ولی ازش حساب می‌برند
به اندازه‌ای که وقتی می‌خواد بره مسافرت به دیدن برادر...
یک ایل و طایفه‌ای همراهیش می‌کنند
و وقتی وارد یک شهری مثل قم میشه
جمعیت زیادی به استقبالش میاند
حرفاش واسه مردم سنده، حجته...
همه دوسش دارند و همه ازش به خوبی یاد می‌کنند
و خیلی چیزای دیگه...
در کل تاریخ کجا همچین دختر میشناسی به جز حضرت معصومه!؟ راستی ما تو خونه‌ی خودمون، چقد ازمون حساب می‌برند!؟ چقدر پاک و معصوم موندیم که همه دوستمون داشته باشند؟
+ امروز بر همه دخترها خصوصا خواهر خودم مبارک (:
۲۷ شهریور ۹۱ ، ۱۹:۱۳ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری