اصلا فرض بگیریم واقعا اسیدپاش یک فرد مومن و مذهبی بوده که هدفش امر به معروف بوده! آیا این دلیل میشود یک موضوع ارزشمند به نام امر به معروف و نهی از منکر را زیر پا له کنیم؟ آیا این دلیل می شود که یک قشر را متهم کنیم و به آنها حمله کنیم؟ آیا منطق شما همیشه اینگونه است!؟ مثلا اگر معلمی تخلف کرد تمام معلمین را زیر سوال میبرید؟
این حقیقت وقتی تلختر به نظر میرسد که میبینم برخورد دشمنانمان را با داعش که رسما ادعای اسلام خواهی دارد به عنوان یک گروه تروریسی است و نه مسلمان. مثلا اوباما رسما اعلام می کند: «داعش نماینده هیچ دینی نیست، [چرا که] اکثریت قریب به اتفاق قربانیان آنها مسلمانان هستند». دقیقا این مطلب را با داخل می توان ربط داد. چگونه میشود برخی از هموطنان ما معرفتشان از رییس جمهور نامرد آمریکا کمتر بشود و اسیدپاشان را بدون هیچ مدرکی آمران به معروف بدانند و بعد این قشر را و مفهوم ارزشمند امر به معروف و نهی از منکر را زیر سوال ببرند نمیدانم!
سوال اصلی من این است، این هموطنان بی معرفت واقعا دلشان به حال آن دختران مصدوم سوخته؟ من گمان نمیکنم. برای این مدعای خود شواهدی دارم. بخوانید؛
در زمانهای زندگی میکنیم که هر کس برای منافع خود میجنگد، ولو به قیمت زیر پا گذاشتن اخلاق و قانون، در میان مردمی که بسیاریشان همه دیگر را له میکنند تا به خواستههای خود برسند. در این بین جوانانی در اهواز، تهران، قم، شیراز و... برای دفاع از ناموس این مملکت تا پای مرگ میروند. برخی کشته و برخی به شدت مجروح می شوند. اتفاقا به آنها آمران به معروف میگویند. برای داغ کدامینشان فریاد وااسلاما سردادند؟ آیا این ها آدم نبودند؟ آیا از نظر آنها این گذشت و فداکاری ارزشی نداشت؟ آیا خون این جوانان مهم نبود؟
هر از چندگاهی میبینیم شهدایی را از سوریه و عراق می آورند. این شهدا در راه مبارزه با داعشیان خون دادند. برای کدامینشان فریاد واحسرتا سردادند؟ برای سردار سلیمانی که آبروی کشور ماست که در مقابل تروریست ها می جنگد و کی و کجا قلم فرسایی کردید؟
نه!
به والله این ها دروغگویان روزگارند.
نه ارزشی برای گذشت و فرداکاری قائلند، نه ارزشی برای ظلم ستیزی و عدالتخواهی و نه ارزشی برای جان انسانها. این ها منافقانی هستند که ارزشهای اخلاقیشان را منافعشان مشخص می کند. اینها کسانی هستند که دنیایشان آخرتشان است. اینها را خوب بشناسیم. و مبادا تحت تاثیر سخنان این یاوه گویان قرار بگیریم که جز گمراهی بهرهای نخواهیم برد.