به نام خدا

یکی بود یکی نبود. زیر گنبد کبود غیر از خدا هر جک و جونوری که به ذهنت برسه تو مدرسه راهنمایی دهخدا بود. از بسیجیایی که از خدا هم حزب الهی ترند تا دانش آموز نمای(!) سیگاری و خلافکار. از تیزهوش های نابغه بگیر تا یه نفر که 6 ساله هنوز سیکل نگرفته بود. مدرسه خیلی شلوغی بود. مثلا کلاس (3/3) ما نزدیک 40 نفر دانش آموز داشت. من 3 سال تو اون مدرسه درس میخوندم و بخاطر موفقیت هایی که اونجا داشتم همه میشناختنم. بالاخره من اون سال تصمیم گرفتم تو انتخابات شواری دانش آموزی شرکت کنم بلکه بتونم کمکی هم به وضعیت مدرسه بکنم. طبق تصوری که داشتم احتمال زیاد میدادم که تو انتخابات نفر اول بشم. یعنی مطمئن بودم. رای گیری تموم شد. از بد حادثه شمارش آرا رو به چند تا از  بچه های بسیج سپردند. که در اون شمارش آرا من به شکل شگفت انگیزی نفر سوم شدم!!! (شایدم بیشتر! دقیقا به یاد ندارم) خلاصه بگم که بدجور جا خوردم. یکی از همون آقایون که از دوستان من هم بود شده بود اول با 133 رای! حقیقتش داشتم از حسادت میترکیدم! آخه اون اولین سالش بود که وارد اون مدرسه شده یود. چنین چیزی ممکن نیست آخه! خود مدیرمدرسه هم به شک افتاد. منم رفتم بعضی از شنبده هام رو به گوشش رسوندم. و گفتم ای  آقا این انتخابات همش اشکاله! همون آقایی که تو شمارش آرا بود اول شده! معلوم نیستش دست به چه جنایت هایی زده! بالاخره مدیر(خیلی دوستش دارم و فامیلش فتاحی هست) میره همه آرا رو جمع میکنه و میسپاره به چند تا دانش آموز بی طرف از اون تایم. آرا بازشماری میشند و نتایج آرا کلا متحول میشه! مثلا اونی که اول شده بود میرسه به اعضای علی البدل و من با اقتدار تمام با کسب حداکثر آرا (حدود 110 رای) به جایگاه واقعی خودم میرسم و مسئول شواری دانش آموزی میشم.

 

آخر سال تحصیلی:

-          علی! این همه برا انتخابات دانش آموزی خودت رو خفه کردی  (با عرض پوزش) چه گهی خوردی؟

-          مگه چرا؟ چی شده مگه؟

-          امروز که مثل همیشه دیر اومدی مدرسه و نبودی ببینی معاون چطور پتتو ریخت تو آب    گفتش که از اول سال تا حالا یک جلسه خشک و خالی شورای دانش آموزی هم برگزار نشده! ینی یه جلسه هم نذاشتید؟ خوبه حالا من به نشانه اعتراض خودم رو جلوی در مدرسه آتیش بزنم؟!!!

 امضا: داداش علے

 

چیز نوشت: سال بعدش اون مدرسه نوسازی شد. مکانش مرکز شهره.


1.  این پست صرفا ذکر یه خاطره است و اصلا به مسابل سیاسی ربط نداره!  گفته باشم!!

2. وجدانم هنوز درد میکنه!

3.  وعده های بی سرو ته / دوستت دارم های دروغ