گاهی که آیات قرآن را میخونم بغض میکنم. این آیات ممکن نیست از زبان یک انسان درس نخونده باشه. اون هم در عصر جاهلیت. این طرز بیان فقط از خدای مهربان برمی آید. تا حالا به این فکر کردید وقتی خدا میخواست بندگانش را با روزه آشنا کنه چطور صحبت کرده؟ الان دارم به آیات 183 تا 185 سوره بقره نگاه میکنم که این آیات به نظر خودم در 10 مرحله روزه را معرفی میکنه:

1. برای شما که به من ایمان دارید روزه را واجب کرده ام.
2. برای همه ادیان قبل از شما هم این کار را کرده بودم!
3. روزه بگیرید با تقوا میشوید.
4. چند روز معدود بیشتر نیست.
5. اگر هم به طور کلی قدرت روزه گرفتن را ندارید جای آن کفاره ای به مسکین ها بدهید. و اگر بیماری خاصی دارید و یا مسافرید پس روزهای دیگری را روزه بگیرید.
6. البته این روزه گرفتن برای شما خیلی بهتر است، البته اگر میدانستید!
7. ماه رمضان ماه بزرگی هست و... (معرفی و توصیف ماه رمضان در چند جمله)
8. کسانی که بیمار هستند یا در حال سفر اند وقت دیگر میتوانند روزه بگیرند.
9. هدف من راحتی شماست و نه زحمت شما
10. بخاطر اینکه من دارم شما را هدایت میکنم بزرگم بشمارید و البته شاید هم شکرگزار شوید.

پی نوشت: میتونید تصور کنید وقتی یک معلم می خواد به شاگرداش تکلیفی رو بده چطور باشون صحبت میکنه؟ پدر چطور؟ مادر چی؟

جملات بالایی عین سخنان خداست. چه زیباست که خدای بزرگ خودش را این همه کوچک میکند و این همه به شعور بندگانش احترام میگذارد. و آیاتی را بر زبان پیامبر روان میکند که تمام انسان ها در تمام نقاط زمین میتوانند درکش کنند.

به مهمانی بزرگی دعوتم کرده اند! کسی لنگه دنپایی ام را ندیده!؟، شانه کو!!؟ دارد دیر میشود!  (-_-)

+ این را مطالعه بفرمایید(خیلی ضروری): یادداشت میهمان

http://ups.night-skin.com/images/aapajoihrpd9uli8elv.jpg