سازمان روحانیت در مقابل دانشگاه بی بخار! رهبری در حوزه به عهده مراجع تقلید است و رهبری در دانشگاه به عهده خود فرد است. حوزه با پروسه اهدافش را دنبال میکند و دانشگاه در پروژه. حوزه سعی میکند حقیقت نگر باشد و دانشگاه واقعیت نگر. تمام اعتبار و حوزه به خاطر اسلام است و تمام اعتبار دانشگاه بخاطر دانش و تجربه اش. حوزه مقید است و دانشگاه بی قید! حوزویان اسلام گرا هستند و به نظر من اکثر دانشگاهیان ملی گرا. حوزه خدامحور است و دانشگاه انسان محور. نفوذ دانشگاه در جامعه روز به روز وسیع تر میشود و نفوذ حوزه های علمیه در قشری از جامعه روز به روز عمیق تر. حوزه های علمیه ضد غرب اند و دانشگاه ضد عرب. و البته زبان اصلی کتب حوزویان عربی است و زبان اصلی کتب دانشگاهیان انگلیسی. یا بهتر بگویم که حوزه فرهنگ اسلام را که در بین عربها متولد شد را بالاترین فرهنگ میداند و دانشگاهیان زندگی غربیان را عالی ترین و انسانی ترین نوع زندگی میدانند. سنتی ترین قشر جامعه را در حوزه های علمیه میابی و مدرن ترین قشر جامعه را دانشجو. حوزه عوام مردم را بسیار احترام میکند و محور فعالیتش را آنان میداند ولی دانشگاه نخبه ها را محور جامعه میداند و نخبگان را انسان های درجه یک میداند. تعداد طلبه های علوم دینی بسیار کم است و تعداد دانشجویان بسیار زیاد. قدمت حوزه هزار و چهارصد سال است و قدمت دانشگاه در ایران کمتر از یک قرن. حوزه های علمیه را بنیاد گرا میدانند و دانشگاهیان را کثرت گرا. جنس اصلی نگاه حوزه به اطراف خود معنوی است و جنس اصلی نگاه دانشگاه به اطراف خود مادی. حوزه فوق العاده سخت کوش است و دانشگاه فوق العاده راحت طلب. حوزه آرمان گراست و مثلا برای ظهور منجی برنامه ریزی میکنند و آن را عملی میکنند و دانشگاه تا دلت بخواهد دنیا گرا است. حوزه خود را پدر جامعه میداند و دانشگاه خود را فرزند جامعه. حوزه دانشگاه را فرزندی مغرور و خود سر میداند و دانشگاه حوزه را پدرخوانده ای نالایق. قدرت دافعه حوزه بسیار قوی است و قدرت جاذبه دانشگاه از آن قوی تر. ضداستکبار ترین قشر جامعه حوزویان هستند و ضد استبداد ترین قشر جامعه دانشگاهیان.

+ دو روز پیش وحدت حوزه و دانشگاه بود. نمیدانم این وحدت حوزه و دانشگاه چیه و چه کسی برای اولین بار نظریه اش را داد. ولی این واقعیت دارد که زمانی در ایران این دو قشر چیز جدا شده از هم نبودند. مثلا همانگونه که شیخ بهایی یک عالم دینی بود یک دانشمند هم بود. ابو علی سینا در عین اینکه عالم دینی بود پزشکی حاذق بود. و تقریبا در دوره ای همه دانشمندان ایرانی عالم دینی هم بودند. ولی اکنون؟! نمیخوام درباره این دو طیف جامعه به صورت مطلق نظر بدم ولی عقیده من درباره عامه حوزویان و عامه دانشگاهیان این بود که خوندید.