من همین جا هستم
در همین نزدیکی
زندگی با دل من می جنگد
وقت دلتنگی من
باز مغرور تر از سادگی قلب خودت
دل به امواج خوش خاطره ها می سپری
سادگی در ته قلبت برجاست
به دلم می خندی
سخت دلتنگ توام
در هراس از هوس لذت بوسیدن تو
در تب تند تمنای فقط بودن تو
سخت می سوزم و حتی گله ای نیست برو

+ شعر بالایی از من نیست. ولی شاعر خودش گفت برو!
+ نمیدانم دلدرد دارم گذاشتمش یا درد دل!
+ آمده بودم چیز دیگری بنویسم نمیدانم چرا اینطور شد یهو!