باید اعتراف کنم امشب مزخرفترین افطاری عمرم را دعوت شده بودم. اونم در رستوران گردون. با یه مش کت شلواری کرواتی. با انواع دسر.  و بهترین غذاها. با نونای داغ تازه پخت. و بهترین دست پخت. همه چیز بود ولی مزخرف بود.  واقعا دلم به حال اونایی که از اومدن به چنین جاهایی لذت میبرند خیلی میسوزه. به گمانم همچین آدمایی تو عمرشون هرگز سر یک سفره افطاری باصفا ننشستند.

+ نشون به این نشون که ساعت 11 شده و هنوز نماز نخوندم.