یکم مهر؛ آغاز رسمی سال تحصیلی 92-93. و خانواده ما امروز مفتخر است که یک دانش آموز دیگری به جامعه معرفی کند. دانش آموزی که در بدبینانهترین حالت معدلش از 19.99 صدم کمتر نمیشود (انشالله). شاید این دانش آموز ما که امروز صبح با آن همه شور و نشاط راهی مدرسه شد روزی باورش نشود که ما چقدر بیش از او هیجانزده و دلمشغولی داریم. از اینکه این کوچکترین عضو خانواده را راهی دبستان کردیم. شاید خواهر کوچکم اکنون نداند که باورمان نمیآید که باید یک قدم از ما دور شود.
آغاز نخستین سال تحصیلی این دردانه خانه ما یک حسن دیگری برای من هم داشت. امروز باعث شد پس از سه سال برای نخستین بار دلتنگ مدرسه شوم. دلتنگ که چه عرض کنم. بلکه در حسرت گذشته و دوران طلایی دانش آموزی که چه ساده از دستش دادم.