از جملات حکیمانه مکتوب دام عزه

دست ما نیست. راه دیگه‌ای هم نیست! ما در این جهان موظفیم که رشد کنیم. و گرنه محکومیم به فنا. و بین نابودی و رشد حد وسطی هم وجود نداره. راه سومی نیست!

+ دوست رزمی‌کاری دارم با قاطعیت میگفت محاله بدنت قوی‌تر بشه مگر اینکه درد بکشی! و اونایی که زحمت نکشیده جسمشون قوی میشه، بادی بیش نیست که زود از بین میره.

ترقی

جملات حکیمانه

درد

رشد

سعادت

۹۲/۱۰/۰۵

علی سواری

نظرات (۵)

۰۷ دی ۹۲ ، ۱۰:۴۶

من لی لی

من الان دقیقا متوجه نشدم که شما از اینکه محکوم به رشدی ناراحتی یا از اینکه دردی که می کشی نتیجه اش رشده؟
یه راه سوم هم هست و اون روزمرگیه!
موندن در نقطه صفر حالا این نقطه صفر رو خودت تعیین میکنی خودت میگی که از کجا به بعد دیگه نمی خوای رشد کنی یا درد بکشی
بالاخره هر چیزی تاوانی داره و برای بدست آوردنش باید بهاش رو بپردازی.تا از قید وابستگیهات آزاد نشی نمیتونی براحتی پرواز کنی و بالا و بالاتر بری.

۷/ ۱۰ /۱۳۹۲، ۱۰:۴۶:۰۰

پاسخ:

پاسخ:
نه واسه چی ناراحت بشم؛ تقدیر ما اینه و ما هم راضی هستیم به رضای خدا.
اتفاقا حرف من اینه که نقطه صفری وجود نداره! اون که فکر میکنه درچار روزرگیه در اشتباه بلکه سمت نابودی داره حرکت میکنه! به قول شاعر: ما زنده بر آنیم که آرام نگیریم، موجیم که آسودگی ما عدم ماست.

راستی ممنونم که همچنان جزو معدود خوانندگان من موندید (:

۰۸ دی ۹۲ ، ۰۵:۳۴

آخرین اثر

جزء معدود خوانندگان من موندید چیه...من لی لی تازه اومده هنوز فراریش ندادی

در مورد پستت هم درسته قبول دارم تا درد نکشی قوی نمیشی...اما عزیزم ما که قرار نیست غول بیابونی بشیم یا دایناسور که...فکر می کنم تو هر مملکتس اندازه ما درد کشیده بودن الان دیگه آدماش یه پاشون تو مغرب بود یه پاشون تو مشرق...فکر کن ...از زمان اجداد ما همینجوری دارن درد میکشن هی نسلهای بعدیمونم ضعیف تر و ضعیف تر...
نکنه قرار بوده مورچه بشیم با این دردا هنوز آدم موندیم؟؟؟

۸/ ۱۰ /۱۳۹۲، ۰۵:۳۴:۰۰

پاسخ:

فراریش ندادید چیه! یه زمانی اینجا ملت صف میکشیدند تا فرصت بشه کامنت بذارند! چون به وبلاگاشون سر نمیزنم ترکم کردند |:
شما خودتون را نبینید به وبلاگ 95 درصد بچه ها هر چند ماه یک بار سر میزنم. خب حقم دارند طلاقم بدند

راستی منظورم از درد اونی نیست که به ذهن شما اومد! اتفاقا مشکلات موجود در جامعه خصوص از نظر اقتصادی بعضی از آدمها رو حیون صفت میکنه.
منظورم درد دین، درد اخلاق، درد انسانی، درد معنوی و... بود.

۰۸ دی ۹۲ ، ۰۶:۴۵

من لی لی

نمی دونم شاید از نظر فکری باهاتون زیاد موافق نباشم ولی حس می کنم یه جورایی شبیه منید ولی خیلی زبون تلخی دارید و انعطاف پذیری تو حرفاتون نیست مثلا میگید یا سفید یا سیاه و وجود طیف رنگ خاکستری رو کاملا انکار می کنید یه جورایی میخواید اختیار رو از آدما صلب کنید یعنی میگید باید همه راستی باشن و اگه نیستن پس چپین و میانه رو وجود نداره آخرین اثر هم یه مدت اینطوری بود البته تو جبهه مخالف شما ولی الان منعطفتر به نظر میرسه شایدم داره تظاهر می کنه
در هر صورت به نوشته هاتون علاقمندم درسته خیلی وقتا باهاشون مخالفم ولی همه حق دارن نظر و عقیده خودشون رو داشته باشن و من به عقاید همه به شرط اینکه به کسی لطمه نزنه احترام میذارم
حالا دوست دارید هنوز جزو معدود خواننده هاتون باشن یا...

۸/ ۱۰ /۱۳۹۲، ۰۶:۴۵:۰۰

پاسخ:

پاسخ:
زبون تلخم به آخرین اثر رفته

به جون خودم راست میگم

حالا فکرشو بکنید تو این شرایط بعضی از اطرافیانم بم میگند روشنفکر

حالا فکرشو بکن من با کیا میچرخم که از نظرشون من روشنفکر هستم

۰۸ دی ۹۲ ، ۰۶:۴۸

آخرین اثر

داره تظاهر می کنه.....همه از دم باید چپ باشنبی برو برگرد

۸/ ۱۰ /۱۳۹۲، ۰۶:۴۸:۰۰

پاسخ:

پاسخ:
اصلا از کجا معلوم شما راست نباشید و من چپ

۰۸ دی ۹۲ ، ۱۰:۱۲

من لی لی

دیدی چهره واقعی خودش رو داره نشون میده

۸/ ۱۰ /۱۳۹۲، ۱۰:۱۲:۰۰

پاسخ:

پاسخ:
چهره واقعیش خیلی دوستداشتنیه (:

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.

نام *

پست الکترونيک

سایت یا وبلاگ

پیام *

شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:

یا ، یا ، ، <strike> یا <s>، ، ، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، ، ، <a href="" title="">، ، <div align="">

کد امنیتی *

ارقام فارسی و انگلیسی پذیرفته می‌شوند

نظر بصورت خصوصی ارسال شود

پست الکترونیک برای عموم قابل مشاهده باشد

وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

به رسم یادگار

سرباز