+ و بالاخره پنجاهمین صفحه مکتوب منتشر شد، به
افتخارش کف مرتب!
+ و بالاخره پنجاهمین صفحه مکتوب منتشر شد، به
افتخارش کف مرتب!
یحتمل پیامبر هم گفته ایییش :دی
+ خدا هم گاهی برای تربیت ما آدما با کنایه حرف میزنه. میخواد بهمون بگه نذار شکمت و شهوتت مسیر زندگیت رو تعیین کنند. بهش میگی چرا فلان گناه رو میکنی؟ میگه به تو چه دلم میخواد! غلط کرد دلت که فقط اینجور کثافت کاری ها رو میخواد. برو عقربه دلت رو درست..
.
.
.
اونوخت من اینجوری میشم:
داشتن کار خوب؛ رحمتی است. همکارانت همفکر و هم عقیده ات باشند هم دیگر محشر است. ولی خدا نکند کوچکترینشان باشی. نمیدانم چگونه شد که قرار شد همه را به ناهار دعوت کنم. از آنجایی که دفتر هفته نامه نزدیک لشکر آباد است به فلافل فروشی لشکر آباد که بهترین فلافل های اهواز در آنجا هستند میروم. میروم و یکبار دیگر میبینم باشو غریبه بزرگ را که کارش از فروش سیگار گذشته و جگر فروشی راه انداخته. همچنان که او را میبینم به حال هفته نامه خودمان میخندم که این باشو همشهری ماست و او را ندیدیم ولی کامران از تهران او را دید و نشان دیگران داد. حقیقتا بعضی انسان ها چقدر نازنین اند.
+ ما خوزستانی ها علاقه خاصی به فلافل داریم؛ ارزون هم که هست یقینا بهترین گزینه برای جیب کم و بیش خالی من بود:دی
+ گفتنش شرم آور است. چقدر بی نجابتی میخواهد برهنگی نمیدانم! احساس من این است که روزی دلش تنگ خواهد شد برای آن نگاه پاکی که به او داشتیم و او را هنرمند میدانستیم. یقین دارم روزی از اینکه خود را همطراز فاحشه های غربی کرده پشیمان میشود. ما او را بالاتر از این حرف ها میدانستیم. گلشیفته در این عملیات انتحاری... حیف شد/.