جشن آشتی آسمان و زمین فرخنده باد

هیچ عیدی در اعیاد اسلامی منفک از خود شخص نیست. یعنی اینکه تمام اعیاد اسلامی با هر عنوان و سبکی به اخلاق و انسانیت افراد مرتبطه و حول محور همون فرد می‌چرخه. و این موضوع تا به جاییه که وقتی اسلام با جشن نوروز برخورد می‌کنه و میبینه این جشن صرفا بخاطر حیات مجدد طبیعت رخ میده درش اعمال نفوذ می‌کنه و به ایرانیان یاد میده که این نوروز وقتی می‌تونه عید باشه که به خودت هم فایده‌ای برسونه و همراه با تحول طبیعت یک حول حالنا الی احسن الحال صورت بگیره.و بالاتر از این در اسلام هر روز که گناه نکنی عیده.
   و عید فطر؛ جشن تولد دوباره فطرت و تحول شخصیته. این جشن نه سفره هفت سین داره، نه سبزه داره و نه ماهی تو تنگ؛ ولی تا دلت بخواد حول حالنا الی احسن الحال داره. واصلا فلسفه وجودیش اینه. با یک روز تاخیر این روز را به همتون تبریک میگم.

حواست هست!؟

 
حواست هست مدتیه پست کوچه‌هام نمیاد!؟ مسئولان مربوطه لطفا یک چاره اندیشی کنند این وضعیت رو نمی‌تونم تحمل کنم

+ معذرت میخوام نیستم واقعا فرصت نمی‌کنم.
+ خیلی بدم میاد ارزش مدال طلا رو از شخصیت دوستداشتنی یوسف کرمی بیشتر میدونند، بعله! یوسف کرمی خودش طلاست، طلا می‌خواد چکار!

یا علی یا علی یا علی

      مالک ملک دلی
   نام زیبای تو شد
رافع هر مشکلی
   رافع هر مشکلی
      رافع هر مشکلی
        رافع هر مشکلی
           رافع هر مشکلی
              رافع هر مشکلی
                 رافع هر مشکلی
                    رافع هر مشکلی
                       رافع هر مشکلی

در حکومت مولا علی هم حتا

 در حکومت مولا علی هم خلخال از پای زن یهودی کشیده شد. یعنی به بیگناه ظلم شد. چون در حکومت عدل علی قرار نیست معجزه‌ای رخ بده و همه عادل بشند. در حکومت مولا علی؛ همه که علی نیستند!

+ یعنی که یعنی!

من هستم، پس خدا عادل است

به هیچ وجه معنای عدالت الهی این نیست که هیچ فقیر یا مظلومی، هیچ فرد معلولی، هیچ مرگی و یا هیچ زلزله‌ای نباشه. اصلا معنای عدل الهی این نیست که همه در شرایط یکسان به دنیا بیاند و همه در شرایط یکسان از دنیا برند. بلکه این عین ظلمه. عدالت خدا یعنی اینکه هر چیزی سر جای خودش باشه. عدالت خدا یعنی اینکه اگر خدا در این برهه زمانی و با این شرایطی که درش قرار دارم هستی‌ام را به من نمی‌داد؛ ساختار جهان فاقد معنی و بی‌هویت می‌شد و خداوندی خدا زیر سوال می‌رفت. اینه معنای عدالت خدا!

+ اون "من" دقیقا شخص بنده است ها! سوءتفاهم نشه

رمضانیه

فکرشو بکنید وارد یه کلاس درس میشید؛ حضور و غیاب می‌کنند و شما حاضری می‌زنید. بعد از اول شروع تدریس معلم تا آخرش یا حواستون نیست و توجه نمی‌کنید و یا روی میزتون دارید چرت می‌زنید و خوابید. اوصلا خود این بی‌توجهی، توهینه به درس و معلم. و همچنین اگر درس رو یاد نگرفتید باید خودتون را سرزنش کنید... روزه مثل یک کلاس درس عملیه. واسه تمام اعضای جامعه. از اون ثروتمندش تا اون که نون شب نداره. از باسوادش تا بی‌سوادش. حالا اگر کسی شب را بیدار بمونه و اکثر طول روز را بخوابه مثل اینکه داره به ماه رمضان فحش میده! و همچنین از ماه رمضان هیچ خیری جز گرسنگی و تشنگی ندیده. اینکه میگند روزه (به معنای درست کلمه) سلامتی میاره درست! ولی هدف از روزه گرفتن اینه که تشنگی و گرسنگی رو تجربه کنی. هدف اینه که بهت سخت بگذره! اصلا خدا خواسته کمی دهنت از گرسنگی بوی گند بده. قرار نیست در این ماه از نظر جسمی بهت خوشبگذره. قراره در مقابل خواسته‌های دلت بایستی که یه چیزهای جدیدی رو تجربه کنی.

سی روز روزه ی رمضان، نوروز مسلمانان؛ گوارای وجودتان

عازم یک سفرم، سفری دور به جایی نزدیک
سفری از خود من تا به خودم،
مدتی هست نگاهم به تماشای خداست
و امیدم به خداوندی اوست…

+ این را حتما بخونید
+ بنا دارم در ماه رمضان در چند یادداشت عقاید خودم رو در موضوع توحید، عدل، معاد، نبوت و امامت بطور خلاصه وار و با یک نگاه متفاوت، در صفحات جداگانه بنویسم. خوشحال میشم این یادداشت‌ها رو دنبال کنید و اگر نقد یا نظری داشتید بیان کنید.

پیشواز

آی مردم
بشارتی برایتان آورده ام
رهایی نزدیک است
خدا به دادمان رسیده است
رمضان را به سر وقتمان آورده است
                                          رمضان!
بدوید
به پیشوازش با سر بدوید

+ همین عنوان را در کوچه های بغلی ما بخوانید

برد و باخت

گنهکار همیشه بازنده است، همیشه…

+ واژه های کلیدی: فکری, اجتماعی, اخلاقی, اعتقادی, سیاسی, تربیبتی, فرهنگی, زندگی

بانکداری اسلامی به معنای درشت کلمه

در یک نگاه واقع بینانه «بانک» یعنی «رباخواری»،
و «بانکداری اسلامی» یعنی «رباخواری اسلامی»!
حالا اگه گفتی «بانک بدون ربا» یعنی چی!؟

+ ممنونم

Unknown

دقیقا پارسال شبی مثل همین شبها بود که از کوره در رفتم؛ جوش زدم و صدامو تو خونه بلند کردم…

+ فقط خواستم بگم اون شب رو فراموش نکردم

قصه این عکس/۳

  خیلی تغییر نکردند… این عروسک های زیبا رو نمیگما! اون آدمهایی رو میگم که زمانی باهاشون بازی میکردند. فقط نوع بازی کردن و جنس عروسکها عوض شده. مثلا نوعش شده بازی کردن با احساسات و زندگی دیگران و جنس اسبابازیها شده از انسان. کاش همون کودکی میموندیم که فقط بلد بود با عروسکش بازی کنه. نه!؟

+ همین عنوان را در همسایه های بغلی ما بخوانید.
+ ممنون از عزیزی که این تصویر زیبا را پیشنهاد کرده، ولی ای کاش ساعت ارسال پست را تغییر میدادید چون دقیقا افتاده وقت نماز…

کمی آهسته تر

گفتم: آهسته تر
گفت: در جاده ای که به ناکجا آباد منتهی میشه آهستگی معنا نداره…

+ همین عنوان را یه جاهای دیگه هم میتونید بخونید (;
+ از همسایه های عزیز معذرت میخوام بابت تاخیر

اختیار حق نه حق اختیار

به ما اختیار دادند که راه حق رو انتخاب کنیم
نه اینکه حق داریم هر راهی رو انتخاب کنیم

+ چه غلطا!