وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

۱۰۸ مطلب با موضوع «مذهبی» ثبت شده است

بزرگترین لذت دنیا

 تمام لذتهای دنیا رو کنار هم جمع کنی، از نظر من هیچ چیز جای اینو نمیگیره خودتو پیش عزیزت لوس کنی. هی خودتو لوس کنی پیشش و اون هم بی بروبرگرد نازت رو بخره و اینا!
 آخ آخ اگه بدونی چه صفایی داره…

+ شاید واسه همینه که آخر اعتکاف نمیتونی ازش دل بکنی
۱۷ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

مصاحبه های علکی

 حدود ده سال پیش برای اولین بار در یکی از مساجد اهواز معتکف شدم. روز دوم اعتکاف صدا و سیمای خوزستان وارد مسجد شد تا با معتکفین مصاحبه کنه. وقتی وارد مسجد شدند من داشتم قرآن میخوندم. از اونجایی که تیپ و ظاهر خیلی جذابی داشتم و از نظر سنی کوچکترین معتکف بودم مجری بلافاصله اومد طرف من. از من پرسید که هدفت از اعتکاف در مسجد چیه! حقیقتش هر چقد فکر کردم چیزی به ذهنم نرسید! خلاصه خود اون مجری صدا و سیما بهم گفت بگم "اومدم اینجا تا با خدا بودن را بهتر احساس کنم و به خدا نزدیک تر بشم" همینو تحویلش دادم! مادرم بعد واسم تعریف کرد مصاحبه من و بقیه معتکفین در شبکه استانی پخش شد و کلی بخاطرم ذوق کرد

+ و حالا بعد از سالها دوباره... البته این بار میدونم واسه چی میخوام معتکف بشم.
۱۴ خرداد ۹۱ ، ۱۶:۰۳ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

چهل سال بعد


 تا چهل سال بعد یحتمل من میشم یه چیز تو مایه های این و مکتوبم میشه یه چیز تو مایه های این فقط خیلی ذهنم مشغول شده که تا چهل سال آینده بلاگفا و مدیرش چی میشند

+ همین عنوان را در کوچه پس کوچه های بغلی بخونید.
۱۲ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

خلقتنی من نار و خلقتهو از یه چیز دیگه

 ابلیس پرسابقه ترین موجود عالم بود. تمدنی که قبل از آفرینش انسان بوجود آورد بیش از ۲۵۰۰ سال عمر داشت. بیشتر از همه موجودات عبادت کرد و قدمت تاریخی داشت. ولی چون نژادپرست شد نزد درگاه خدا حقیر شد.

+ این دیگه که خیلی تابلوئه منظورم چیه نه!؟
+ روزهای زندگی را نبینی نصف عمرت برفناست
۱۱ خرداد ۹۱ ، ۰۶:۰۸ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

قصه ی کدام عکس / 2

این عکس داستان ندارد. فقط نویدی است از تابستانی پر از گرما و شرجی(:

+ آقای چلسی! آقای مدافع! آقای قهرمان! حس نمیکنی این جام بر دوشت سنگینی میکنه لعنتی؟ فکر نمیکنی این حق تیکی تاکای بچه های کاتالونیا باشه؟
+ بعضی حرف ها را نمیشه در این صفحه زد…

۳۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

نماز باحال

 وقت نماز ظهر، گذرم خورد به یک مسجد، تصمیم گرفتم همون جا نمازم را به جماعت بخونم. مسجد کوچیکی بود ولی جمعیت حدود پنجاه نفری بودند. در حین نماز بچه های ظاهرا دبستانی و راهنمایی نمازشون را قطع کردند و شروع کردن به کرکر خندیدن! از ذهنم گذشت که چه بی ادبند! احترام نماز را نگه نمیدارند. بعد از نماز، امام جماعت بلند شد و گفت همه عزیزانی که مطمئن اند نماز چهار رکعتی را شش رکعت خوندند باید اعاده کنند!! دوباره نماز جماعت با همون جمعیت (منهای اون ده تا بچه) تکرار شد

+ آخ آخ اینقد دلم واسه یه نماز درستو حسابی تنگ شده...
+ خدا رحمت کنه آیت الله بهجت رو، فقط یک بار پشت سرش نماز خوندم ولی نماز بودها!
۲۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۸:۵۵ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

هعی روزگار!

 هعی روز گار! روز مادر تموم شد ولی یه نفر هم یه تبریک خشک و خالی بهم نگفت! ):

+ به هر حال گردن خیلیا اگر حق پدری نداشتم حق مادری که داشتم!
۲۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

معجزه

اینقد منتظر معجزه نباش/همه فعل و انفعالاتی که در اطرافت میبینی معجزه هستند/ولی اینقدر به دیدنشون عادت کردیم/که خیال برمون داشته باید همین باشه/و غیر از این نمیتونه باشه/یعنی تا بوده همین بوده!/نه عزیز من/ اینطور نیست/.

+ خدا را با خودمون مقایسه میکنیم، فکر میکنیم برای خدا شکافتن رود نیل از افتادن یک برگه درخت سخت تره!
+ عجب حوصله ای دارد خدا! چه نفهمم من!
۱۷ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۳:۳۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

چرا اینجا مجازی است؟ (بخش ۲)

 پیرو مطالعه کوچه های بغلی و در تکمیل پست قبل لازم دیدم این را خدمتتان عرض کنم که من نمیفهمم چرا مشتاقیم همه چیز را تا این حد جدی بگیریم؟ چرا دنیای مجازی را محدود به وبلاگها و فیسبوک کردیم؟ چرا این همه اصرار داریم دوستان مجازی را واقعی بدانیم؟ البته منظورم آن دوستی هایی نیست که به دنیای واقعی پیوند خورده! نه! دوستی هایی که عمقشان به اندازه جواب ندادن یک کامنت باشد و سپس به قهر منجر شود نباید ما را تحت تاثیر قرار دهد. البته این خطاب به خود من هم هست که گاهی علاقه مند میشوم همه دوستی های مجازی به دنیای واقعی ام متصل شود. ولی دود این توهم به چشم خودمان خواهد رفت. دنیای مجازی ریشه در دنیای واقعی ما دارد قبول! دنیای مجازی بعضا به واقعیت ها متصل است قبول! ولی یادمان نرود که به سایه ها و به دنیای سایه ها دل نبندیم.

+ یادش بخیر وبلاگ دنیای سایه ها (:
+ البته واقعا بعضی دوستان مجازی خیلی نازنین اند *:
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

چرا اینجا مجازی است؟


چرا اینجا مجازی نباشد وقتی که سایه های اشخاص را میتوان دید و نه واقعیت افراد را!؟ البته بعضی افراد از محدوده مجازی خارج میشوند و به حقیقتی نزدیک مبدل میشوند.

+ همین عنوان را در همسایه های بغلی بخوانید.
+ اینکه نوشته های این عزیزان را دنبال میکنم و میخوانم دُرُست! (تعارف هم نداریم! خواندن نوشته های این همه دوست بیشتر به خاطر اهمیتی که صاحبان آن برایم دارند است که چه افکاری دارند) ولی واقعا به این وبلاگ و محتویاتش ارادت قلبی خاصی دارم که نمیتوانم پنهانش کنم.
+ محبوبترین مجازی ها نزد من دوئل هست و قطعه ۲۶ هست و آهستان و مکتوب دامت برکاته
دلنوشت: دلم برای این و این و اون که باهاش قهرم خیلی تنگ میشه. کاش حداقل یکی پیدا بشه من را با اون آخریه آشتی بده. هعی...
۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

داستان یک عکس

درباره این عکس بگم که من جای پدر و مادر بچه بودم، میذاشتم بره بیرون و در را روش قفل نمیکردم. چون اصلا خوشم نمیاد پسرم تو خونه بزرگ بشه و دوست دارم حداقل نصف روز را تو کوچه بگذرونه یعنی یه چیزی تو مایه های این. خصوصا اینکه از وجنات این طفل و دری که خودش را بش چسبونده برمیاد که هیچ تفریحی در خونه نداره. امیدوارم پدر و مادر این کودک دست از این لجبازی هاشون بردارند و به نصیحتهای برادرانه یک شخصی که اتفاقا بیست سالش هم شده گوش بدن...

+ دقیقا همچین عنوانی را میتونید در کوچه های بغلیمون بخونید.
+ جسارت کردم عنوان این هفته را کمی تغییر دادم که بگم آدم جسوری هستم اصولا:دی

۰۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

28 + 1 + 71

بیست سال مثل برق و باد گذشت و رسما وارد دهه سوم شدم

+ میلاد با سعادت مکتوب به همگی شما مبارک :دی
+ خعلی خوشحالم، بر خلاف دیشب :)
+ تو بهترین هدیه تولد بیست سالگیم را به من دادی اگر ایرادهام را (تا اینجای کاری که با هم بودیمو) بم بگی؛ نظرات فعاله ;)
۲۸ فروردين ۹۱ ، ۰۶:۱۱ ۲۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

هـه!

آقاهه: آفتاب در اومد؟
مکتوب: شرمنده من اهل مشهد نیستم
آقاهه:
مکتوب:

+ و همچنین این
۲۹ اسفند ۹۰ ، ۱۲:۲۷ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

دعای ندبه

أَيْنَ الطّالِبُ بِدَمِ الْمَقْتُولِ بِكَرْبَلاءَ و.... وَ ابْنُ فاطِمَةَ الْكُبْرى بِأَبى أَنْتَ وَ أُمّى...
از ابتدا تا وسط های دعای ندبه همه ضمیرهای دعای ندبه به صورت غائب امام زمان(عج) را مخاطب قرار میدن. (مثلا "او") ولی دقیقا بعد از آمدن نام حضرت زهرا(س) همه ضمیرها به صورت حاضر ایشون را مخاطب قرار میدن. (مثلا "تو"). میدونی یعنی چی؟

+ در قرآن و ادعیه ها نکات ظریف و لطیفی وجود داره که فقط امثال من میتونند کشفشون کنند
+ الان که دارید این صفحه را میخوانید در قطار راهی مشهد هستم.
۲۶ اسفند ۹۰ ، ۰۷:۰۰ ۱۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری