وبلاگ علی سواری

یادداشت، گزارش، تحلیل و روزمره‌نویسی

۳۲ مطلب با موضوع «مذهبی :: کوچه پس کوچه ها» ثبت شده است

چهل سال بعد


 تا چهل سال بعد یحتمل من میشم یه چیز تو مایه های این و مکتوبم میشه یه چیز تو مایه های این فقط خیلی ذهنم مشغول شده که تا چهل سال آینده بلاگفا و مدیرش چی میشند

+ همین عنوان را در کوچه پس کوچه های بغلی بخونید.
۱۲ خرداد ۹۱ ، ۱۸:۰۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

قصه ی کدام عکس / 2

این عکس داستان ندارد. فقط نویدی است از تابستانی پر از گرما و شرجی(:

+ آقای چلسی! آقای مدافع! آقای قهرمان! حس نمیکنی این جام بر دوشت سنگینی میکنه لعنتی؟ فکر نمیکنی این حق تیکی تاکای بچه های کاتالونیا باشه؟
+ بعضی حرف ها را نمیشه در این صفحه زد…

۳۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۰۸:۱۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

هعی روزگار!

 هعی روز گار! روز مادر تموم شد ولی یه نفر هم یه تبریک خشک و خالی بهم نگفت! ):

+ به هر حال گردن خیلیا اگر حق پدری نداشتم حق مادری که داشتم!
۲۳ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۹:۲۹ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

چرا اینجا مجازی است؟ (بخش ۲)

 پیرو مطالعه کوچه های بغلی و در تکمیل پست قبل لازم دیدم این را خدمتتان عرض کنم که من نمیفهمم چرا مشتاقیم همه چیز را تا این حد جدی بگیریم؟ چرا دنیای مجازی را محدود به وبلاگها و فیسبوک کردیم؟ چرا این همه اصرار داریم دوستان مجازی را واقعی بدانیم؟ البته منظورم آن دوستی هایی نیست که به دنیای واقعی پیوند خورده! نه! دوستی هایی که عمقشان به اندازه جواب ندادن یک کامنت باشد و سپس به قهر منجر شود نباید ما را تحت تاثیر قرار دهد. البته این خطاب به خود من هم هست که گاهی علاقه مند میشوم همه دوستی های مجازی به دنیای واقعی ام متصل شود. ولی دود این توهم به چشم خودمان خواهد رفت. دنیای مجازی ریشه در دنیای واقعی ما دارد قبول! دنیای مجازی بعضا به واقعیت ها متصل است قبول! ولی یادمان نرود که به سایه ها و به دنیای سایه ها دل نبندیم.

+ یادش بخیر وبلاگ دنیای سایه ها (:
+ البته واقعا بعضی دوستان مجازی خیلی نازنین اند *:
۱۶ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۴:۱۶ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

چرا اینجا مجازی است؟


چرا اینجا مجازی نباشد وقتی که سایه های اشخاص را میتوان دید و نه واقعیت افراد را!؟ البته بعضی افراد از محدوده مجازی خارج میشوند و به حقیقتی نزدیک مبدل میشوند.

+ همین عنوان را در همسایه های بغلی بخوانید.
+ اینکه نوشته های این عزیزان را دنبال میکنم و میخوانم دُرُست! (تعارف هم نداریم! خواندن نوشته های این همه دوست بیشتر به خاطر اهمیتی که صاحبان آن برایم دارند است که چه افکاری دارند) ولی واقعا به این وبلاگ و محتویاتش ارادت قلبی خاصی دارم که نمیتوانم پنهانش کنم.
+ محبوبترین مجازی ها نزد من دوئل هست و قطعه ۲۶ هست و آهستان و مکتوب دامت برکاته
دلنوشت: دلم برای این و این و اون که باهاش قهرم خیلی تنگ میشه. کاش حداقل یکی پیدا بشه من را با اون آخریه آشتی بده. هعی...
۱۵ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۷:۵۱ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

داستان یک عکس

درباره این عکس بگم که من جای پدر و مادر بچه بودم، میذاشتم بره بیرون و در را روش قفل نمیکردم. چون اصلا خوشم نمیاد پسرم تو خونه بزرگ بشه و دوست دارم حداقل نصف روز را تو کوچه بگذرونه یعنی یه چیزی تو مایه های این. خصوصا اینکه از وجنات این طفل و دری که خودش را بش چسبونده برمیاد که هیچ تفریحی در خونه نداره. امیدوارم پدر و مادر این کودک دست از این لجبازی هاشون بردارند و به نصیحتهای برادرانه یک شخصی که اتفاقا بیست سالش هم شده گوش بدن...

+ دقیقا همچین عنوانی را میتونید در کوچه های بغلیمون بخونید.
+ جسارت کردم عنوان این هفته را کمی تغییر دادم که بگم آدم جسوری هستم اصولا:دی

۰۱ ارديبهشت ۹۱ ، ۱۶:۵۷ ۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

دلخوشی های کوچک

http://s2.picofile.com/file/7324460214/koocheha.jpg

دلخوشی به پرواز و هوایی آرام و لبخند بیگانگان و شعار های زیبایی که بر زبان تو جاری است. اما ریشه اش در دل نیست، در باد است...

+ همین عنوان را در کوچه های بغلی ما بخوانید.
+ همین عنوان را در پوستری که چند روز پیش طراحی کردم ببینید.
+ همین عنوان را خواستم دیشب بذارم ولی نشد. معذرت...

۲۰ اسفند ۹۰ ، ۰۸:۵۸ ۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

وطنم ایران

نه غزه، نه لبنان،نه ایران! جانم فدای تمام آزادگانی که این نهضت را رقم زدند و میزنند. این یک عزم ملی نیست، عزم تاریخ است برای پایان دادن به تیره ترین شبهای تاریخ. من نه از این نسل که از نسل همان زخم خوردگان و شلاق خوردگان شبهای تاریک روزگارام که این را باقلم نه! باخون خواهم نوشت...
۲۱ بهمن ۹۰ ، ۱۷:۲۲ ۲۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری
۷/ ۱۱ /۱۳۹۰، ۰۵:۳۰ ب.ظ علی سواری
یک جمعه در میان

یک جمعه در میان

بجای آنکه چندین وبلاگ را هر روز بخوانید، کوچه های بغلی ما را یک جمعه درمیان بخوانید.


+ و بالاخره پنجاهمین صفحه مکتوب منتشر شد، به افتخارش کف مرتب!

۰۷ بهمن ۹۰ ، ۱۷:۳۰ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

يكي كه مثل هيچكس نيست

http://www.upsara.com/images/gy2ck4ujllururfmx0g6.jpg

نميدانم در ذهن مولف اين عنوان چه ميگذشت. چه كسي مد نظرش بود. ولي واقعا اين نهايت احساس من است؛
نگاه يک: همه مثل هميم؛ و هر كس مثل هر كسي است
نگاه دو: همه با هم متفاوتيم؛ و هيچكس مثل هيچ كس نيست
ولي چرا! با همه اين حرفها به قطع و يقين يكي هست كه مثل هيچكس نيست؛

(لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ وَ هُوَ السَّمِيعُ الْبَصِيرُ)

+ همين عنوان را در كوچه هاي بغلي بخوانيد (بخوانيد!)

+ اگر در 3 روز آينده جواب كامنتهايتان را ندادم حلال كنيد.

۲۳ دی ۹۰ ، ۱۷:۳۰ ۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

آمریکا! جان مادرت حمله کن

خبر رسید یک بار دیگر دانشمند جوانی دقیقا به سبک بارهای قبل توسط عوامل آمریکای بی تربیت بی فرهنگ ترور شد. یک بمب برای یک انسان. فکر نکنم در این مواقع حرفی باشه که باید زده بشه. فقط... آمریکاااااا !!!!  جون مادرت حمله کن! [لینک خبر]

+ میای یا بنزین بیارم خودمو آتیش بزنم!!؟!!
+ دیگه واقعا برام ثابت شد که سیاست پدر مادر نداره!
+ میگم یه زن شوهر پیدا نمیشه که این سیاست لعنتی رو به فرزندی قبول کنند بلکه دیگه مردونه بجنگند و ترور نکنند؟

۲۱ دی ۹۰ ، ۱۶:۴۳ ۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

اقرار میکنم

با صد امید بر در این خانه آمدم / اقرار میکنم که تو خوبی و من بدم

+ جز این تک بیت معروف چیزی به ذهنم نرسید. تقدیم به خودا
+ راستی معذرت بابت تاخییر یه روزه. پیش میاد دیگه (؛
+ خودم و نوشته هام  به زور تو این صفحات جامون شده حالا فکرشو کنید همسایه های بغلیم رو هم بذارم اینجا:دی اینم پارازیت2 که زحمتشو علیرضا کشید (:
+ دقیقا این پنجمین روزه که دارم مثل یه مرد با بیماریم میجنگم الان مهمات کم اوردم اومدم از شما درخواست کمک کنم):
+ میگم تو پست قبل یه التماسی ازتون کردم واقعا عملیش کردید یا رفتید لعنو نفرینم کردید؟ آخ این چند روزه چقد دردو بیخوابی کشیدمS:
+ سعی میکنم تا دو روز دیگه کاملا خوب بشم. فقط دعا یادتون نره(:

۱۰ دی ۹۰ ، ۱۳:۳۱ ۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

وحدت یا اختلاف حوزه و دانشگاه

سازمان روحانیت در مقابل دانشگاه بی بخار! رهبری در حوزه به عهده مراجع تقلید است و رهبری در دانشگاه به عهده خود فرد است. حوزه با پروسه اهدافش را دنبال میکند و دانشگاه در پروژه. حوزه سعی میکند حقیقت نگر باشد و دانشگاه واقعیت نگر. تمام اعتبار و حوزه به خاطر اسلام است و تمام اعتبار دانشگاه بخاطر دانش و تجربه اش. حوزه مقید است و دانشگاه بی قید! حوزویان اسلام گرا هستند و به نظر من اکثر دانشگاهیان ملی گرا. حوزه خدامحور است و دانشگاه انسان محور. نفوذ دانشگاه در جامعه روز به روز وسیع تر میشود و نفوذ حوزه های علمیه در قشری از جامعه روز به روز عمیق تر. حوزه های علمیه ضد غرب اند و دانشگاه ضد عرب. و البته زبان اصلی کتب حوزویان عربی است و زبان اصلی کتب دانشگاهیان انگلیسی. یا بهتر بگویم که حوزه فرهنگ اسلام را که در بین عربها متولد شد را بالاترین فرهنگ میداند و دانشگاهیان زندگی غربیان را عالی ترین و انسانی ترین نوع زندگی میدانند. سنتی ترین قشر جامعه را در حوزه های علمیه میابی و مدرن ترین قشر جامعه را دانشجو. حوزه عوام مردم را بسیار احترام میکند و محور فعالیتش را آنان میداند ولی دانشگاه نخبه ها را محور جامعه میداند و نخبگان را انسان های درجه یک میداند. تعداد طلبه های علوم دینی بسیار کم است و تعداد دانشجویان بسیار زیاد. قدمت حوزه هزار و چهارصد سال است و قدمت دانشگاه در ایران کمتر از یک قرن. حوزه های علمیه را بنیاد گرا میدانند و دانشگاهیان را کثرت گرا. جنس اصلی نگاه حوزه به اطراف خود معنوی است و جنس اصلی نگاه دانشگاه به اطراف خود مادی. حوزه فوق العاده سخت کوش است و دانشگاه فوق العاده راحت طلب. حوزه آرمان گراست و مثلا برای ظهور منجی برنامه ریزی میکنند و آن را عملی میکنند و دانشگاه تا دلت بخواهد دنیا گرا است. حوزه خود را پدر جامعه میداند و دانشگاه خود را فرزند جامعه. حوزه دانشگاه را فرزندی مغرور و خود سر میداند و دانشگاه حوزه را پدرخوانده ای نالایق. قدرت دافعه حوزه بسیار قوی است و قدرت جاذبه دانشگاه از آن قوی تر. ضداستکبار ترین قشر جامعه حوزویان هستند و ضد استبداد ترین قشر جامعه دانشگاهیان.

+ دو روز پیش وحدت حوزه و دانشگاه بود. نمیدانم این وحدت حوزه و دانشگاه چیه و چه کسی برای اولین بار نظریه اش را داد. ولی این واقعیت دارد که زمانی در ایران این دو قشر چیز جدا شده از هم نبودند. مثلا همانگونه که شیخ بهایی یک عالم دینی بود یک دانشمند هم بود. ابو علی سینا در عین اینکه عالم دینی بود پزشکی حاذق بود. و تقریبا در دوره ای همه دانشمندان ایرانی عالم دینی هم بودند. ولی اکنون؟! نمیخوام درباره این دو طیف جامعه به صورت مطلق نظر بدم ولی عقیده من درباره عامه حوزویان و عامه دانشگاهیان این بود که خوندید.

۲۹ آذر ۹۰ ، ۱۴:۴۷ ۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری

بازیگر

من بازیگر نیستم
                      پدرم هم بازیگر نبود!
اما بسیار دیده ام که با احساس و عاطفه یک انسان بازی می کنند.
نمونه اش همین...
فقط همین را بگویم که تصمیم گرفتم دیگر بازیچه کسی نشوم.

بگذریم! داشتم چه میگفتم؟ ها!!! ادامه مطلب راحتمابخوانید

+ همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید
+ اعضای کوچه پس کوچه ها این لینک رو حتما ببینند. یه سوپرایزه :دی

ادامه مطلب...
۲۵ آذر ۹۰ ، ۱۶:۵۳ ۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
علی سواری