این عکس داستان ندارد. فقط نویدی است از تابستانی پر از گرما و شرجی(:
+ آقای چلسی! آقای مدافع! آقای قهرمان! حس نمیکنی این جام بر دوشت سنگینی میکنه لعنتی؟ فکر نمیکنی این حق تیکی تاکای بچه های کاتالونیا باشه؟
+ بعضی حرف ها را نمیشه در این صفحه زد…
درباره این عکس بگم که من جای پدر و مادر بچه بودم، میذاشتم بره بیرون و در را روش قفل نمیکردم. چون اصلا خوشم نمیاد پسرم تو خونه بزرگ بشه و دوست دارم حداقل نصف روز را تو کوچه بگذرونه یعنی یه چیزی تو مایه های این. خصوصا اینکه از وجنات این طفل و دری که خودش را بش چسبونده برمیاد که هیچ تفریحی در خونه نداره. امیدوارم پدر و مادر این کودک دست از این لجبازی هاشون بردارند و به نصیحتهای برادرانه یک شخصی که اتفاقا بیست سالش هم شده گوش بدن...
+ دقیقا همچین عنوانی را میتونید در کوچه های بغلیمون بخونید.
+ جسارت کردم عنوان این هفته را کمی تغییر دادم که بگم آدم جسوری هستم
اصولا:دی
دلخوشی به پرواز و هوایی آرام و لبخند بیگانگان و شعار های زیبایی که بر زبان تو جاری است. اما ریشه اش در دل نیست، در باد است...
+ همین عنوان را در کوچه های بغلی ما بخوانید.
+ همین عنوان را در پوستری که چند روز پیش طراحی کردم ببینید.
+ همین عنوان را خواستم دیشب بذارم ولی نشد. معذرت...
+ و بالاخره پنجاهمین صفحه مکتوب منتشر شد، به
افتخارش کف مرتب!
نميدانم در ذهن مولف اين عنوان چه ميگذشت. چه كسي مد نظرش بود. ولي واقعا اين نهايت احساس من است؛
نگاه يک: همه مثل هميم؛ و هر كس مثل هر كسي است
نگاه دو: همه با هم متفاوتيم؛ و هيچكس مثل هيچ كس نيست
ولي چرا! با همه اين حرفها به قطع و يقين يكي هست كه مثل هيچكس نيست؛
+ همين عنوان را در كوچه هاي بغلي بخوانيد (بخوانيد!)
+ اگر در 3 روز آينده جواب كامنتهايتان را ندادم حلال كنيد.
خبر رسید یک بار دیگر دانشمند جوانی دقیقا به سبک بارهای قبل توسط عوامل آمریکای بی تربیت بی فرهنگ ترور شد. یک بمب برای یک انسان. فکر نکنم در این مواقع حرفی باشه که باید زده بشه. فقط... آمریکاااااا !!!! جون مادرت حمله کن! [لینک خبر]
با صد امید بر در این خانه آمدم / اقرار میکنم که تو خوبی و من بدم
+ جز این تک بیت معروف چیزی به ذهنم نرسید. تقدیم به خودا
+ راستی معذرت بابت تاخییر یه روزه. پیش میاد دیگه (؛
+ خودم و نوشته هام به زور تو این صفحات جامون شده حالا فکرشو کنید همسایه های بغلیم رو هم بذارم اینجا:دی اینم پارازیت2 که زحمتشو علیرضا کشید (:
+ دقیقا این پنجمین روزه که دارم مثل یه مرد با بیماریم میجنگم الان مهمات کم اوردم اومدم از شما درخواست کمک کنم):
+ میگم تو پست قبل یه التماسی ازتون کردم واقعا عملیش کردید یا رفتید لعنو نفرینم کردید؟ آخ این چند روزه چقد دردو بیخوابی کشیدمS:
+ سعی میکنم تا دو روز دیگه کاملا خوب بشم. فقط دعا یادتون نره(:
+ دو روز پیش وحدت حوزه و دانشگاه بود. نمیدانم این وحدت حوزه و دانشگاه چیه و چه کسی برای اولین بار نظریه اش را داد. ولی این واقعیت دارد که زمانی در ایران این دو قشر چیز جدا شده از هم نبودند. مثلا همانگونه که شیخ بهایی یک عالم دینی بود یک دانشمند هم بود. ابو علی سینا در عین اینکه عالم دینی بود پزشکی حاذق بود. و تقریبا در دوره ای همه دانشمندان ایرانی عالم دینی هم بودند. ولی اکنون؟! نمیخوام درباره این دو طیف جامعه به صورت مطلق نظر بدم ولی عقیده من درباره عامه حوزویان و عامه دانشگاهیان این بود که خوندید.
بگذریم! داشتم چه میگفتم؟ ها!!! ادامه مطلب راحتمابخوانید
+ همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید
+ اعضای کوچه پس کوچه ها این لینک رو حتما ببینند. یه سوپرایزه :دی